نشریه چشمه
شب را خدا ز شرم نگاه تو آفرید / خورشید را ز شعله ی آه تو آفرید
شمسی تر از نگاه تو منظومه ای نبود / صد کهکشان ز ابر نگاه تو آفرید
آه ای شهیده ای که شهادت سپاه توست / جان را خدا شهید سپاه تو آفرید
هر جا که نور بود به گرد تو چرخ زد / ما را چو گرد بر سر راه تو آفرید
ای پشتوانه ی دو جهان ، عشق را خدا / با جلوه وجلالت و جاه تو آفرید
تقوای محض ، عصمت خالص ، گل خدا!
آخر چگونه شعر کنم قصه ی تو را؟
تو آمدی و زن به جمال خدا رسید / انسان دردمند به درک دعا رسید
تو آمدی و مهر و وفا آفریده شد / تو آمدی و نوبت عشق و حیا رسید
هاجر هر آن چه هروله کرد از پی تو کرد / آخر به حاجت تو به سعی صفا رسید
احمد ص اگر به عرش فرا رفت با تو رفت / مولا اگر رسید به حق با شما رسید
داغ پدر ،سکوت علی ع، غربت حسن ع / شعری شد و به حنجره ی کربلا رسید
در تل زینبیه غروبت طلوع کرد / با داغ تو قیامت زینب س فرا رسید
با محتشم به ساحل عمان رسید اشک / داغ تو بود بار امانت به ما رسید
تسبیح توست رشته ی تعقیب واجبات
قد قامت الصلاتی و حی علی الصلات
زهراترین شکوفه ی گلخانه ی رسول / با نام تو مدینه مدینه ست یا بتول
ای مردمی که زایر راز مدینه اید / آه ای مجاوران حرم حج تان قبول
اینجا کنار حجره ی پیغمبر خدا / آیینه خانه ای ست پر از تابش اصول
آیینه ای که ماه در آن می کشد نفس / آیینه ای که مهر در آن می کند حلول
دربین ماه های خدا چون تو ماه نیست / ای بین فصل های خدا بهترین فصول
اینجا نماز خانه ی مولا و فاطمه س ست / اینجاست خانه ی علی ع و خانه ی رسول
زهرا شدی که نام علی ع را علم کنی
پنهان شدی که هر دو جهان را حرم کنی