نشریه چشمه
)) من به صراحت اعلام می کنم که جمهوری اسلامی ایران با تمام وجود برای احیای هویت اسلامی مسلمانان در سراسر جهان سرمایه گذاری می کند و دلیلی هم ندارد که مسلمانان جهان را به پیروی از اصول تصاحب قدرت در جهان دعوت نکند و جلوی جاه طلبی و فزونطلبی صاحبان قدرت و پول و فریب را نگیرد. ما باید برای پیشبرد اهداف و منافع ملت محروم ایران برنامه ریزی کنیم. ما باید در ارتباط با مردم جهان و رسیدگی به مشکلات و مسائل مسلمانان و حمایت از مبارزان و گرسنگان و محرومان با تمام وجود تلاش نماییم و این را باید از اصول سیاست خارجی خود بدانیم. (پیام قبول قطعنامه 598)
(خطاب بتمام آن عزیزانی که خود را در خط امام ره می دانند و می گویند چرا به ملتهای مظلوم کمک می شود)
)) بعضی مغرضین ما را به اعمال سیاست نفرت و کینه توزی در مجامع جهانی توصیف و مورد شماتت قرار می دهند، و با دلسوزیهای بیمورد و اعتراضهای کودکانه می گویند جمهوری اسلامی سبب دشمنیها شده است و از چشم غرب و شرق و ایادیشان افتاده است! که چه خوب است به این سؤال پاسخ داده شود که ملتهای جهان سوم و مسلمانان، و خصوصا ملت ایران، در چه زمانی نزد غربیها و شرقیها احترام و اعتبار داشته اند که امروز بی اعتبار شده اند! آری، اگر ملت ایران از همه اصول و موازین اسلامی و انقلابی خود عدول کند و خانه عزت و اعتبار پیامبر و ائمه معصومین - ع- را با دستهای خود ویران نماید، آن وقت ممکن است جهانخواران او را به عنوان یک ملت ضعیف و فقیر و بی فرهنگ به رسمیت بشناسند (پیام قبول قطعنامه 598)
(خطاب به کسانی که میگویند ایران از چشم غرب افتاده است).
)) مگر بیش از این است که ما ظاهرا از جهانخواران شکست میخوریم و نابود میشویم مگر بیش از این است که ما را در دنیا به خشونت و تحجر معرفی میکنند مگر بیش از این است که با نفوذ ایادی قاتل و منحرف خود در محافل و منازل، عزت اسلام و مسلمین را پایکوب میکنند مگر بیش از این است که فرزندان عزیز اسلام ناب محمدی در سراسر جهان بر چوبههای دار میروند مگر بیش از این است که زنان و فرزندان خردسال حزب الله در جهان به اسارت گرفته میشوند بگذار دنیای پست مادیت با ما چنین کند ولی ما به وظیفه اسلامی خود عمل کنیم. (صحیفه نور ج 21 صفحه 109)
(خطاب به افرادی که از اخم کردن آمریکا می ترسند= بهزاد نبوی (حامی میرحسین موسوی) : "در واقع خدا و تاریخ، سردمداران ملتی که آن کشور را به جنگ با ابرقدرت جهان بکشانند، نخواهد بخشید. این سخنان را که می گویم، شاید برخی جبهه بگیرند که فلانی از آمریکا می ترسد، بله به خاطر کشورم!، مردم!!! و انقلابم !!! از آمریکای تا بن دندان مسلح می ترسم." )
)) راهی جز مبارزه نمانده است، و باید چنگ و دندان ابرقدرتها و خصوصا امریکا را شکست، و الزاما یکی از دو راه را انتخاب نمود: یا شهادت یا پیروزی ... اذناب امریکا باید بدانند که شهادت در راه خدا مسئله ای نیست که بشود با پیروزی یا شکست در صحنه های نبرد مقایسه شود. مقام شهادت، خود اوج بندگی و سیر و سلوک در عالم معنویت است. ... ما می گوییم تا شرک و کفر هست، مبارزه هست و تا مبارزه هست، ما هستیم. ما بر سر شهر و مملکت با کسی دعوا نداریم. ما تصمیم داریم پرچم لا اله الا ا... را بر قلل رفیع کرامت و بزرگواری به اهتزاز درآوریم. (پیام قبول قطعنامه 598)
( خطاب به دوستانی که جهاد را فقط زمانی معنادار می دانند که اطمینان به پیروزی باشد- محمد تقی فاضل میبدی، (حامی و سخنران ستادهای موسوی) روزنامه نشاط، اردیبهشت 78: جهاد در جایی معنا دارد که مجاهد مطمئن باشد، پیروز می شود وگرنه چنین جهادی بی معناست ...
)) اسلام و حکومت اسلامی پدیده الهی است ... و مکتبی است که برخلاف مکتبهای غیرتوحیدی ، در تمام شئون فردی و اجتماعی و مادی و معنوی و فرهنگی و سیاسی و نظامی و اقتصادی دخالت و نظارت دارد... (وصیت نامه امام ره)
(خطاب به کسانی که اسلام را فاقد برنامه های حکومتی می دانند - محسن کدیور (حامی میرحسین موسوی) در روزنامه خرداد ، 77/9/18 : دین حکومت ندارد هیچ روشی را برای نحوه حکومت پیشنهاد نداده است؛ نحوه حکومت را مردم تعیین می کنند،)
)) مسلمانان تمامی کشورهای جهان، از آنجا که شما در سلطه بیگانگان گرفتار مرگ تدریجی شده اید، باید بر وحشت از مرگ غلبه کنید، و از وجود جوانان پرشور و شهادتطلبی که حاضرند خطوط جبهه کفر را بشکنند استفاده نمایید. به فکر نگه داشتن وضع موجود نباشید، بلکه به فکر فرار از اسارت و رهایی از بردگی و یورش به دشمنان اسلام باشید، که عزت و حیات در سایه مبارزه است و اولین گام در مبارزه اراده است و پس از آن، تصمیم بر اینکه سیادت کفر و شرک جهانی، خصوصا امریکا را بر خود حرام کنید... امروز جنگ حق و باطل، جنگ فقر و غنا، جنگ استضعاف و استکبار، و جنگ پابرهنه ها و مرفهین بی درد شروع شده است و من دست و بازوی همه عزیزانی که در سراسر جهان کوله بار مبارزه را بر دوش گرفته اند و عزم جهاد در راه خدا و اعتلای عزت مسلمین را نموده اند می بوسم پیام قبول قطعنامه 598)
صبح امروز، 78/2/23 مدیر مسئول سعید حجاریان (حامی موسوی) : هیچ کس حق ندارد به صرف اینکه خود را حق و دیگران را باطل می داند، دست به خشونت بزند و در صدد نابودی مخالفان خود از طریق حذف فیزیکی برآید.
)) از جمله نقشه ها که مع الاسف تاثیر بزرگی در کشورها و کشور عزیزمان گذاشت و آثار آن باز تا حد زیادی به جا مانده ، بیگانه نمودن کشورهای استعمارزده از خویش ، و غربزده و شرقزده نمودن آنان است به طوریکه خود را وفرهنگ و قدرت خود را به هیچ گرفتند و غرب و شرق ، دو قطب قدرتمند را نژاد برتر و فرهنگ آنان را والاتر و آن دو قدرت را قبله گاه عالم دانستند و وابستگی به یکی از دو قطب را از فرائض غیرقابل اجتناب معرفی نمودند! وقصه این امر غم انگیز، طولانی و ضربه هایی که از آن خورده و اکنون نیزمی خوریم کشنده و کوبنده است ... و بدانید که نژاد آریا و عرب از نژاد اروپا و امریکا و شوروی کم ندارد و اگرخودی خود را بیابد و یاس را از خود دور کند و چشمداشت به غیر خود نداشته باشد، در درازمدت قدرت همه کار و ساختن همه چیز را دارد. (وصیت نامه امام ره)
محمد خاتمی (حامی موسوی) 75/2/3روزنامه سلام : توسعه به طوری که امروز مورد نظر است، امری غربی است و دارای مفهومیاست که مردمان آن سامان از این کلمه اراده میکنند و اگر مراد از توسعه، همین باشد، چاره ای نیست جز این که خوستاران آن به تمدن جدید متمدن شوند... به این معنا سخن کسانی که میگویند ابتدا باید «خرد» غربی را پذیرفت تا توسعه بیاید، سخن بیراهی نیست و این سخن را کامل کنم که علاوه بر خرد و بینش غربی باید منش غربی متناسب با این بینش را نیز پذیرفت.
محمد خاتمی آریا 78/6/28 : شما برای اینکه بتوانید پیشرفت بکنید، راهی جز راه غرب ندارید و راه غرب یعنی پذیرش خرد غربی .
در این میان ذکر چند نکته لازمست:
1- حامیان موسوی چه ربطی به خود موسوی دارد؟ اولا اکثر این بیانات در زمانی مطرح شده است که آقای موسوی به آن دوران افتخار کرده است (نامه موسوی خطاب به خاتمی) ثانیا آقای موسوی نسبت خود را با این دست افراد که در نهضت آزادی، حزب مشارکت و کارگزاران یا سازمان مجاهدین عضویت دارند مشخص نکرده است. آیا این افراد را و تفکراتشان را قبول دارد یا نه ؟ بالاخره آقای موسوی در صورت رئیس جمهور شدن کابینه خود را از چه کسانی برخواهد گزید؟
2- اشکالی ندارد بعضی ها این بیانات حضرت امام ره را قبول نداشته باشند، اما لطفا خود را خط امامی معرفی نکنند و مثل زمان خاتمی که امام قرار بود به موزه های تاریخ سپرده شود بی پرده صحبت کنند.
3- ممکن است بعضی دلسوزان بگویند که در این مطلب از امام ره استفاده ابزاری شده است . این دوستان خود قضاوت کنند که بیان دیدگاههای سانسور شده امام ره استفاده ابزاری است یا به کاربردن عکس امام ره در تبلیغات برخی کاندیداها ؟
مشاوره (یا به قول قلم نیوز میزگرد) یکشنبه شب بین میرحسین و کروبی که مقابل احمدی نژاد قادر به پاسخگویی نبودند، نشان داد که در غیاب ایشان قدرت خوبی برای اتهام زدن و ناسزا گفتن دارند. آقای میرحسین که تحمل شنیدن قانون حق دفاع کاندیدای غایب را نداشت یکه تازی کرد و نشان داد که جلسه مشترک دیروز بین نمایندگان این دو کاندیدا برای هماهنگی و تقسیم کار علیه احمدی نژاد خیلی مفید بوده است.
سوال باقی مانده من این است که چطور این کاندیداهای آقای هاشمی، رو در رو هیچ پاسخی ندارند و گوشه ای کِز می کنند ولی در پشت سر که کسی نیست، دو نفره همدستی کرده علیه یک نفر قدرت نمایی می کنند.
تنها نکته ای که علیه احمدی نژاد صحبت نکردند موضوع حمایت جبهه مشارکت و کارگزاران بود که باز هم میرحسین جواب نداد یعنی از طرفی نتوانست آنها را تایید کند و از طرفی جرات رد آنها را هم نداشت. این نکته از این جهت حائز اهمیت است که در جواب رضایی هم میرحسین این حامیانش را تایید یا رد نکرد. یعنی عملا هیچ کدام از چهار کاندیدا، حاضر نیستند از این گروهها حمایت کنند. ببینید کوچکترین اختلاف بین این دو، که تنها 2دقیقه در مورد آن صحبت شد چنین نتیجه ای داشت حال اگر واقعا آنها با هم مناظره می کردند چه رسوایی دامن اصلاحات را می گرفت.
1- آقای میرحسین موسوی 4 ماه است در هرجا سخنرانی می کند، اتهامات بیشماری را به دولت وارد میکند و نسبت های ناروایی به رئیس جمهور می دهد. اولاً سوال اینجاست که اگر ایشان معتقدند باید کسانی که به آنها اتهام وارد می شود در جلسه حاضر باشند(چنانچه چند بار در مناظره گفتند)، آیا در سخنرانی های و همایشها و برنامه های رادیویی و تلویزیونی ایشان، رئیس جمهور یا نماینده ای از دولت حاضر است؟ مثلا آنجا که گفتند " 300 میلیارد پول نفت کجا رفته" یا آنجا که اعلام کردند " 1 میلیاردی که در دولت گم شده را باید در ستادهای احمدی نژاد پیدا کرد"، رئیس جمهور یا نماینده ای از دولت حضور داشتند؟
ثانیا چطور است که در این همایش ها، وارد کردن اتهامات در غیاب رئیس جمهور، "شجاعت" و "جسارت" و "حرف دل مردم را زدن است"، اما در مناظره رو در رو، سکوت کردن ایشان و ناتوانی از پاسخ گویی به اتهاماتی که قبلا زده اند، می شود "متانت" و "وقار" !؟ گذشته از این، اگر ایشان همه جا داد تظلم می دهد و به قول خودش برای گرفتن حق مردم به میدان آمده، پس در مقابل کسی که معتقد است این حق را ضایع کرده، چه جای سکوت و متانت ورزی است!؟
2- در 40 دقیقه ای که آقای موسوی فرصت صحبت کردن داشت، چند بار توهین های مستقیمی به رئیس جمهور کرد. دوران ریاست ایشان را با دوران استبداد صغیر مقایسه کرد، ایشان را به رضاخان تشبیه کرد، سیاستهای عهد قجری را به دولت نسبت داد و روش ایشان را دیکتاتوری نامید. در مقابل، احمدی نژاد 3 بار در شروع صحبتهایش گفت "آقای موسوی من شما را دوست دارم". حالا این اظهار علاقه، شد "بی ادبی" ؟ و توهین های آقای موسوی "متانت"؟
3- آقای موسوی بارها اعلام کردند که معتقد به گردش آزاد اطلاعات هستند و دانستن حقایق را حق مردم میدانند و با همین توجیه تا الان به جای ارائه برنامه فقط به اتهام و تخریب دولت پرداخته اند. ولی وقتی با اعلام اسامی مفسدین اقتصادی، جاعلان مدارک تحصیلی و تناقض گویی های خود مواجه می شوند، این ارئه اطلاعات به مردم را "بی ادبی" می نامند.
4- بارها و بارها روزنامه های دوم خردادی و حامیان آقای موسوی، اعلام کردند اگر مفسدین اقتصادی وجود دارد چرا اسامی آنها را اعلام نمی کنید. آقای موسوی هم وجود مافیاهای نفتی را غیر واقعی و خیالی نامید. اما حالا که اجابت درخواست خود ایشان، یعنی اعلام مفاسد اقتصادی، چیزی جز روسیاهی برایشان باقی نگذاشته، کار رئیس جمهور شده "بی ادبی"
5- در همین برنامه مناظره، آقای موسوی اتهاماتی را به آقای محصولی، کردان و مسئولین سایت رجانیوز، وارد کرد. اما اسم بردن از فرزندان آقای هاشمی و ناطق نوری را به دلیل اینکه در جلسه حاضر نیستند، کار ناپسندی دانست. سوال اینجاست که آقای محصولی و کردان و مسئولین رجانیوز، در جلسه حاضر بودند؟ یا اینکه اصولاً ایشان آبروی فرزندان آقای هاشمی و ناطق را مهمتر از دیگران می دانند!؟
6- آقای موسوی در مناظره از آقایان هاشمی و خاتمی اعلام برائت کردند. البته اگر در گفته خود صادق باشند و بعد از این واقعا آقای هاشمی و خاتمی به ایشان "ربطی نداشته باشند"، ما این را به فال نیک می گیریم. ولی برایمان سوال است که چرا در همایشی که به اسم ایشان برگزار می شود و خود ایشان در آن حاضر نیستند، آقای خاتمی و دختر آقای هاشمی را به جای خودشان برای سخنرانی می فرستند؟
ایشان گفتند هرکس می تواند از من حمایت کند و هر ایرانی یک ستاد. سوال اینجاست که چرا همه غارتگران بیت المال از ایشان حمایت می کنند؟ چرا از احمدی نژاد حمایت نمی کنند؟ چرا مشارکتی ها، سازمان مجاهدین و نهضت آزادی ها، بهاییان، و طراحان براندازی جمهوری اسلامی، همه از موسوی حمایت میکنند؟ اینکه دیگر به خود آقای موسوی مربوط می شود!
7- چطور می شود که اهانتهای مکرری در این چهار سال به دکتر صورت می گیرد لقبهای مختلفی از کوتوله سیاسی تا آدم خرافاتی و اس ام اس های موهن در مورد وی ایجاد می شود و هیچ کدام از آنها بی ادبی محسوب نمی شود اما دکتر هنگامی که پس از 4 سال سکوت خود را می شکند می شود بی ادبی؟