نشریه چشمه
127 نفر از نمایندگان مجلس ششم در اتمام دوره نمایندگیشان در نامه ای خطاب به رهبر نوشتند : "اگر جام زهری باید نوشید قبل از آنکه کیان نظام و مهمتر از آن استقلال و تمامیت ارضی کشور در مخاطره قرار گیرد باید نوشیده شود و بی تردید این برخورد خردمندانه و متواضعانه از سوی ملت با همان پاداشی مواجه می شود که امام عزیز راحل روبرو شد."
بیانیه 333 نفر از فعالین سیاسی! در سال 1386: «حکومت و ملت ایران نیز باید از فرصت فراهم شده، استفاده کرده و با ارسال پیام های روشن و گام های عملی، پس از آن دائر بر پذیرش سیاست "تعلیق در برابر تعلیق" زمینه را برای تحکیم صلح در ایران و منطقه و جهان فراهم آوردند»!
****
خطبه 27 نهج البلاغه در تشویق به جهاد :
شب و روز ، در نهان و آشکارا ، شما را به نبرد با این قوم فرا خواندم و گفتم که پیش از آنکه سپاه بر سرتان کشند ، بر آنها بتازید . به خدا سوگند ، به هیچ قومى در خانههایشان تاخت نیاوردند . مگر آنکه زبون خصم گشتند . شما نیز آن قدر از کارزار سر بر تافتید و کار را به گردن یکدیگر انداختید و یکدیگر را نصرت ندادید ، تا هرچه داشتید به باد یغما رفت و سرزمینتان جولانگاه دشمنانتان گردید .
...اى شگفتا ، به خدا سوگند ، که همدست بودن این قوم با یکدیگر با آنکه بر باطلاند و جدایى شما از یکدیگر با آنکه بر حقید دل را مىمیراند و اندوه را بر آدمى چیره مىسازد .
وقتى مىنگرم که شما را آماج تاخت و تاز خود قرار مىدهند و از جاى نمىجنبید ، بر شما مىتازند و شما براى پیکار دست فرا نمىکنید ، مىگویم ، که اى قباحت و ذلت نصیبتان باد خدا را معصیت مىکنند و شما بدان خشنودید . چون در گرماى تابستان به کارزارتان فراخوانم ، مىگویید که در این گرماى سخت چه جاى نبرد است ، مهلتمان ده تا گرما فروکش کند و ، چون در سرماى زمستان به کارزارتان فراخوانم ، مىگویید که در این سورت سرما ، چه جاى نبرد است ؟ مهلتمان ده تا سورت سرما بشکند . این همه که از سرما و گرما مىگریزید به خدا قسم از شمشیر گریزانترید .
اى به صورت مردان عارى از مردانگى ، با عقل کودکان و خرد زنان به حجله آرمیده ، کاش نه شما را دیده بودم و نه مىشناختمتان . این آشنایى براى من ، به خدا سوگند ، جز پشیمانى و اندوه هیچ ثمرهاى نداشت . مرگ بر شما باد ، که دلم را مالامال خون گردانیدید و سینهام را از خشم آکنده ساختید و جام زندگیم را از شرنگ غم لبریز کردید و با نافرمانیهاى خود اندیشهام را تباه ساختید .
****
قسمتی از نامه پذیرش قطعنامه از سوی امام: "من به صراحت اعلام می کنم که ملی گراها اگر بودند به راحتی در مشکلات و سختی ها و تنگناها دست ذلت و سازش به طرف دشمنان دراز می کردند و برای این که خود را از فشار روزمره سیاسی برهانند همه کاسه های صبر و مقاومت را یکی یکی می شکستند و به همه میثاق ها و تعهدات ملی میهنی ادعایی خود پشت پا می زدند.کسی تصور نکند که ما راه سازش با جهانخواران را نمی دانیم ولی هیهات که خادمان اسلام به ملت خود خیانت کنند"
****
بیانات آقا در دیدار با نمایندگان مجلس ششم در خرداد ماه 1382 : "چون تلاش جریانهاى سیاسىِ ضدّ جمهورى اسلامى و ضدّ این حرکت عظیم اسلامىِ ملت ایران و ملتهاى منطقه - این جریان تبلیغاتىِ عظیمى که امروز به راه انداختهاند - در جهت ایجاد تلاطم - هم تلاطمهاى اجتماعى و هم تلاطم روحى - است؛ یعنى دلها را مضطرب کردن، نگران و ترسان کردن که امروز سیاست کلّى امپراتورى خبرى در دنیا این است و تازگى هم ندارد - نه نسبت به ما در این بیست و چند سال و نه نسبت به جریان حق در طول تاریخ اسلام از اوّل تا امروز - لذا ملاحظه مىکنید یکى از مطالبى که در قرآن روى آن بهعنوان یک موضوعِ منفى تکیه شده، «مرجفون» است؛ یعنى همان کسانى که سعى مىکنند دلها را مضطرب، پریشان و ملتهب کنند و دلهره ایجاد نمایند. آنروز این آیه شریفه را براى دوستان دیگرى که اینجا بودند، خواندم: «الّذین قال لهم النّاس انّ النّاس قد جمعوا لکم فأخشوهم». در مدینه پیغمبر جنجال درست مىکردند که: «جمع شدهاند و مىخواهند پدرتان را دربیاورند! از بین رفتید، نابود شدید؛ تمام شد». آیه قرآن نازل شد که وقتى یاوهگویان و هرزهگویان و ضعیفان چنین فضایى را ایجاد مىکنند و این میکروب و ویروس خطرناک ترس را در فضا مىپراکنند، مؤمنان کسانى هستند که «فزادهم ایمانا»؛ ایمانشان بیشتر مىشود. «و قالوا حسبناا... و نعم الوکیل». این «حسبناا... و نعم الوکیل» متعلّق به اینجاست. یعنى در مواجهه با تلاطمى که دشمن مىخواهد بهوسیله امواج تبلیغاتى و روانى خود ایجاد کند، آرامش دارند. "
حضراتی که از جانب ملت شجاع ایران چنین نامه های ذلیلانه ای را امضاء و منتشر می کنند شایستگی یدک کشیدن اسم مرد به دنبال خویش را ندارند.
http://basijjahani.blogfa.com