نشریه چشمه
ایام تبلیغات انتخابات مجلس رویای اسلامی:
این روزها همه جا صحبت از آقای “مخلص خدمتگزار” است. آقای “معتاد علاف بیکار” هر جا میرود آقای “مخلص خدمتگزار“ را میبیند. در مراسم عروسی، مجلس عزا، مسجد، حمام، بازار، پارک، کوچه، خیابان، نانوایی و …
آقای “معتاد علاف بیکار” این روزها هرجا میرود، حسابی تحویلش میگیرند. به ستاد آقای “مخلص خدمتگزار“ که میرود، برایش کیک و ساندیس میآورند، موقع ناهار هم جوجه کباب برایش سفارش میدهند.
آقای “معتاد علاف بیکار” با خودش فکر میکند که اگر آقای “مخلص خدمتگزار” در انتخابات پیروز شود، حتما همه مشکلاتش حل میشود. دیگر بعد از مدتها سرگردانی و پریشانی، کار پیدا میکند، اعتیادش را ترک میکند، از علافی هم در میآید. آقای “معتاد علاف بیکار” اینها را که میبیند، به مسجد میرود و دو رکعت نماز میخواند و برای پیروزی آقای “مخلص خدمتگزار” در انتخابات دعا میکند.
یک سال بعد از انتخابات:
یک سال از انتخاب آقای “مخلص خدمتگزار” میگذرد. آقای “معتاد علاف بیکار” در این یک سال بخاطر اینکه آقای “مخلص خدمتگزار” کمی به اوضاع حوزه انتخابیهاش برسد، به ملاقاتش نمیرود. آقای “معتاد علاف بیکار” با خودش فکر میکند که آقای “مخلص خدمتگزار” حتما کارهای مهمتری هم دارد. اما بعد از یک سال تصمیم میگیرد که دیگر به ملاقات آقای “مخلص خدمتگزار” برود و از او خواهش کند که لااقل یک کاری برایش پیدا بکند. ناسلامتی آقای “معتاد علاف بیکار” به آقای “مخلص خدمتگزار” رای داده بود و آقای “مخلص خدمتگزار” هم یک روزی به او قولهایی داده بود.
دو سال بعد از انتخابات:
دو سال است که آقای “معتاد علاف بیکار” برای ملاقات آقای “مخلص خدمتگزار“ به تهران میرود. در این دو سال آقای “مخلص خدمتگزار“ مشغول رفع مشکلات “معتادان علاف بیکار” زیادی بوده. آقای “معتاد علاف بیکار” بعد از اینکه چند بار از روستایش به تهران میرود و موفق به ملاقات آقای “مخلص خدمتگزار“ نمیشود، دو روز پیش خودش را جلوی مجلس آتش میزند. سایتها و روزنامههای مختلف هم تیتر میزنند که:“یک جانباز خودش را جلوی مجلس آتش زد!“ آقای لاریجانی و چند نفر از نمایندگان وقتی میبینند که سایتها و روزنامهها دارند از یک کاه، کوه میسازند، برای حمایت از جایگاه مجلس رویای اسلامی به میدان میآیند:“فردی که خودسوزی کرده، معتاد بود نه جانباز، ضمنا ناراحتی روحی و روانی هم داشت!“
همچنین در یک اقدام پیشگیرانه، ده کپسول آتشنشانی در مقابل درب ساختمان مجلس قرار میدهند تا اگر باز هم “معتاد علاف بیکار” دیگری خواست از آبروی خادمان ملت را ببرد، موفق نشود و آب به آسیاب دشمن نریزد و آبروی مجلس و “مخلصهای خدمتگزار” را نبرد!
هر چند کوثری و کاتوزیان نمایندگان اصولگرای مجلس با فرد مزبور دیدار داشته و حرفهای او را گوش داده اند؛ اما این سوال مطرح می شود که سایر نمایندگان مجلس درقبال وی وظیفه ای نداشته اند؟ آیا نمایندگان اصولگرا و اصلاح طلب که خود را خادم ملت می دانند خود را در این مورد متهم به کم کاری نمی بینند؟ آیا به مسئله خودسوزی در مقابل خانه ملت نباید جدی تر نگاه کرد؟
http://ahestan.wordpress.com
چندی پیش, همایش صدمین سال قانونگذاری در ایران به دعوت آقای لاریجانی در مجلس شورای اسلامی برگزار شد. سه مسئله ای که در این همایش بیش از دیگر موارد نمود پیدا کرد و رسانه ها پیرامون آن مانور دادند، یکی حضور چهره های شاخص از جریانات قانونی و غیر قانونی کشور در این همایش بود و دیگری مسئله مطرح شدن طرح وحدت ملی و سومین مورد، عدم حضور شخص رئیس جمهور در این همایش بود!
اما نکته ای که با توجه به این سه مورد جای بحث دارد، این است که حاضرین در این همایش در دوران زعامت خود بر مجلس و دستگاههای اجرایی چه گلی به سر ملت زده اند که امروز با ایجاد وحدت میان خود می خواهند آن را تکرار کنند!؟ چه شده است که سران نهضت آزادی که به دلیل غیر قانونی بودن جبهه مطبوع خود، امکان حضور در رسانه های رسمی کشور را ندارند، به همایشی دعوت می گردند که میزبان آن، نمایندگان اصولگرای!!! ملت هستند؟! این چه وحدت ملی ای است که منتخب حداقل هفده میلیون نفر در آن حضور ندارد؟! گویا آقای سحابی پشتوانه مردمی بیشتری از آقای احمدی نژاد دارد؟! نامه 120 نفر از همین نمایندگان به رهبر انقلاب را فراموش نکرده ایم که ایشان را توصیه به نوشیدن جام زهر کردند؟!
نمی توان اسم آن را وحدت ملی گذاشت. چرا که نکته مشترک مدعوین به این همایش، نمایندگی ملت نیست! بلکه نقطه مشترک، انحصار طلبی در قدرت است! پس اسم دقیق آن، طرح وحدت قدرت است! وحدت قدرت علیه کسی که از ایشان نیست! وحدت قدرت علیه گفتمانی که سالهاست در جماران خاک می خورد! وحدت قدرت علیه خواست مردم!
اما سوال اساسی این است که آقای احمدی نژاد تا کی باید تاوان ورود به منطقه ممنوعه قدرت را بدهد؟!!!
http://kamalkhani.blogfa.com