نشریه چشمه
حسین موسویان عضو تیم مذاکره کننده هسته ای ایران در دولت خاتمی، از دوره ریاست هاشمی رفسنجانی مورد ظن مقامات اطلاعات بود، ولی به دلیل نزدیکی اش با هاشمی، کسی جرأت نزدیک شدن به وی را نداشت.
بعد از این که مقامات مذاکره کننده جدید در مذاکره خود احساس کردند طرفهای مذاکره از تصمیمات و پیشنهادات مقامات ایرانی مطلع هستند، موسویان بیشتر تحت نظر قرار گرفت و سرانجام وزارت اطلاعات به این نتیجه رسید که منفذ اطلاعاتی، حسین موسویان است. وی اردیبهشت ماه سال 86 توسط وزارت اطلاعات دستگیر شد.
* موسویان اطلاعاتی از مسائل مختلف کشور بویژه مسایل هسته ای کشور را در اختیار سفارت انگلیس و ژاپن قرار داده است.
* موسویان مدت ها با عوامل اطلاعاتی سرویس های انگلیس و ژاپن در تماس بوده و حتی صدای او در برخی مذاکرات تلفنی نیز ضبط شده است. به طور مثال موسویان در یکی از همین مذاکرات تلفنی به طرف خارجی می گوید با پشتیبانی شما مجلس هشتم را فتح خواهیم کرد!
* از منزل موسویان 86 سند به کلی سری و 51 سند سری و محرمانه نظام به دست آمده است.
* برخی اسناد مربوط به دوره قبلی وزارت اطلاعات توسط موسویان به انگلیسی ها داده شده است. وی در قبال این خدمات، ویزای 5 ساله انگلیس را گرفته است.
*موسویان در یک مذاکره پنهانی به طرف انگلیسی یادآور شده که دولت هزینه مرکز تحقیقات استراتژیک را کاهش داده و لذا لازم است انگلیسی ها در این باره کمک هایی به مرکز نمایند. که در ازای این درخواست طرف انگلیسی هزینه برگزاری چند کنفرانس در داخل و خارج کشور را پرداخت کرده است.
برای موسویان بی شک ششم و هفتم آذرماه روزهایی به خاطر سپردنی است. صبح ششم بود که یکی از خبرنگاران متخصص در اخبار ویژه گفت حسن روحانی و هاشمی رفسنجانی دیروز در دیدار با یکی از مقامات تهدید کرده اند که اگر موسویان از اتهام جاسوسی تبرئه نشود از سمت خود استعفا خواهند داد و پیش بینی کرد که خبر تبرئه او تا ساعاتی دیگر اعلام شود.
هنوز دقایقی از این مکالمه نگذشته بود که سخنگوی قوه قضائیه از بی گناهی موسویان در اتهامات جاسوسی خبر داد، بسیاری از خبرنگاران که در جریان ضمنی سوابق موسیان بودند از این خبر شکه شده بودند، یکی از آنها بیشتر از این تهدیدات لابی ها را موثر می دانست و به شایعاتی درباره احضارهای مکرر قاضی حداد (معاونت امنیت دادستانی)در روزهای اخیر اشاره کرد و از سوابق روشن! وی و مسئول دفتر معروفش سید مجید گفت و ...
با سخنان جمشیدی و حمایتهایی که افراد شاخصی از موسویان کردند، همه داستان را تمام شده می دانستند و شایعاتی درباره تصمیم موسویان برای شکایت از تمامی مسئولین و خبرنگارانی که وی را جاسوس نامیده بودند رواج یافته بود.
در همین میان بود که چهارشنبه صبح رییس جمهور در میان خبرنگاران پیشنهاد کرد متن گفتگوهای موسویان در اختیار افکار عمومی قرار گیرد و تاکید کرده بود که مردم که از بیگانگان نامحرم تر نیستند!
وزارت اطلاعات نیز بلافاصله خبر داد که اگر قوه قضائیه مانع نشود آمادگی کامل دارد که این سخنان را منتشر سازد...
به ناگاه قاضی مرتضوی که در این پرونده بیشتر حاشیه نشین بود به متن وارد شد و با نقض قرار صادره در خصوص اتهامات موسویان، آنرا مغایر با موازین قانونی تشخیص داد و تصمیم معاونت امنیت را در این رابطه نقض و دستور ادامه تعقیب متهم را صادر کرد.
این خبر که توسط روابط عمومی دادسرای تهران اعلام شده بود تاکید داشت دادستان تهران در این اظهار نظر با توجه به عناوین اتهامی و موضوعات مطروحه، به صلاحیت رسیدگی بازپرس در تحقیقات مقدماتی اشاره و با توجه به ایردات شکلی و ماهوی و نقص تحقیقات قرار صادره توسط معاونت امنیت دادسرا نقض کرد و پرونده جهت ادامه رسیدگی به شعبه بازپرسی ارجاع میگردد تا بازپرس منتخب نسبت به تکمیل تحقیقات مورد نظر دادستان و رسیدگی به اظهار نظر قضایی اقدام کند.
همزمان با این خبر، خبر دیگری نیز از وی منتشر شد: دادستان تهران در نامهیی خطاب به وزارت اطلاعات افشای هرگونه اطلاعاتی پیرامون این پرونده را تا زمان رسیدگی نهایی و قطعیت دادنامه ممنوع اعلام کرد. به نظر شما آیا ربطی بین سخنان احمدی نژاد در میان خبرنگاران و این دو خبر می توان یافت؟
http://hamedtalebi.blogfa.com
http://www.sepehrnews.i
« اگر غیر از دستگاه قضایی کسی فردی را مجرم معرفی کند خود آن فرد مجرم است. اگر فردی بگوید فلان فرد مجرم است خود گوینده مجرم محسوب می شود. طبق قانون اساسی تمامی افراد از تمامی اتهامات مبرا هستند مگر دادگاه صالحه قضایی فرد را محکوم به آن اتهام کند. وزارت اطلاعات مثل پلیس و کلانتری است و نمی تواند احراز جرم کند. ....»
اظهارات چهارشنبه گذشته حسن روحانی در جمع خبرنگاران که اکنون بسان طلبکاری که اشتباهاً او را بدهکار خوانده اند و اکنون همه باید از این قصور، عذر به درگاهش آورند، معلول یک روز و دو روز نیست بلکه ناشی از یک پروژه دقیق برای تطهیرسازی است؛ پروژه ای که با بیانیه مشهور مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت پس از آزادی موسویان و اظهارات برخی نزدیکان به این طیف، با ورود موسویان در معیت هاشمی رفسنجانی و روحانی به همایش "اتحاد ملی " در مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت پایه ریزی شده است .
روحانی از جایگاه یک حقوقدان به بیان اظهارات فوق پرداخت. حقوقدانی که همزمان با دبیری شورای عالی امنیت ملی جمهوری اسلامی در انگلستان مشغول به تحصیل شد تا انگلیسیها به وی دکترای حقوق اعطا کنند و از قضا موسویان نیز در قرینه ای جالب و کاملاً اتفاقی! از انگلستان دکترا گرفت ( یاد کیف انگلیسی بخیر ) .
این البته نخستین باری نبود که حسن روحانی سنگ معاونش را به سینه می زد. وی حدود 3 ماه پیش نیز هنگامی که پس از کنگره حزب اعتدال و توسعه در حلقه خبرنگاران قرار گرفته بود، از موسویان به عنوان فردی که شخصیت وی برای همه مشخص است، یاد کرد و افزود: ایشان مدتی معاون آقای جنتی بودند. مدتی با آیتالله یزدی کار میکردند. مدتی با آقای هاشمی رفسنجانی بودند. زمانی مدیر کل امریکا و اروپای وزارت امور خارجه بودند و در یک دورهای نیز سفیر ایران در آلمان بودند و مدتی نیز در دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی فعالیت میکردند. حامیان این متهم امنیتی در فرآیند تطهیر موسویان 2 نکته مهم را همواره درنظر دارند. اول اشاره به سوابق وی البته بدون موشکافی این نکته که چگونه پله های ترقی از خدمات موتوری مجلس در دوره ای که هاشمی ریاست مجلس را برعهده داشت، اینچنین پیموده می شود و تنها پس از چند سال، موسویان با مدرک تحصیلی دیپلم سفیر ایران در آلمان می شود. و دوم سیاسی کردن این مسئله امنیتی و مربوط ساختن آن به نزاع میان دولت فعلی با کارگزاران دولتهای قبل.
این در حالیست که وزیر اطلاعات معتقد است انتقال اطلاعات توسط موسویان به سفارت انگلستان از نظر کارشناسان این مجموعه محرز است. محسنی اژه ای در جلسه تیرماه کمیسیون امنیت ملی که به دنبال سؤال 27 نماینده از وی در پی آزادی با قرار وثیقه موسویان برگزار شده بود، هنگامی که یکی از نمایندگان عضو کمیسیون اصل 90، پرسید، "وقتی وزارت اطلاعات از اقدامات آقای موسویان مطلع شد آیا مسوولین بالاتر وی در مجمع تشخیص مصلحت را از این موضوع با خبر ساخت؟ و اگر این اقدام انجام شده، عکس العمل مجمع چه بوده است؟" پاسخ داد: موضوع را در جلسه ای با آقای روحانی، رییس مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام در میان گذاشتیم لیکن بعد از این جلسه، انتقال اطلاعات از سوی آقای موسویان شدت بیشتری به خود گرفت که تعجب کارشناسان اطلاعاتی کشور را موجب شد و عکس العمل بعدی ما را موجب شد.
به هرحال پروژه تطهیرسازی این متهم به جاسوسی با سخنان رئیس جمهور شکست سختی خورد ( در قضیه هسته ای آنجا که با آن گرفتاری در حال عبور از موانع بودیم، بخش عمده ای از موانع، همین موانع داخلی بودند. حالا ان شاءالله این ماهها بگذرد و در یک جمع دانشجویی، این مقطع تاریخی را که حساسترین مقطع تاریخی ماست، بیان کنیم. حوادثی گذشت که برای آینده عبرت است. از مسیرهای گوناگون طراحی کردند که ما را به سازش بکشانند. دستشان در دست بیگانه بود ) و در حالیکه این طیف با نشاندن موسویان در کنار خود و مخابره عکسهای وی قصد داشتند، به طعنه کار را تمام شده بدانند.
با اینهمه شواهد، برای دستگاههای امنیتی ، ردیابی حلقه های مفقوده ای که پروژه تطهیرسازی و فرار به جلو را برای اعمال فشار به دستگاه قضایی، آشفته ساختن فضا و مخفی نگاهداشتن کدها سرنخ های بیشتر آغاز کرده اند، چندان دشوار نیست. منبع : رجانیوز
این از خصوصیات لایتغیر عالم سیاست است که هر کس و در هر روز می تواند به چند رنگ و چند صورت تغییر شکل داده خود را نشان دهد.
کنایه و معرض اصلی این سخنان به نوشتار اخیر آقای مسیح مهاجری مدیر مسئول روزنامه جمهوری اسلامی بر می گردد که طی آن از قوه قضائیه خواسته است تا رئیس جمهور را مورد محاکمه قرار داده و در نهایت او را دستگیر کند. که روی سخنان اصلی آقای مهاجری درباره ادعاهای ریاست جمهوری در زمینه جاسوسان هسته ای و دانشگاه آزاد و حیف و میل های صورت گرفته در این نهاد علمی تحقیقاتی کشور بوده است.
دراینجا جهت تنویر افکار عمومی، چند نکته ای را در این رابطه خاطر نشان می شود :
اول اینکه با روی کار آمدن دولت نهم و کنار رفتن بسیاری از دولتمردانی که آباء و اجدادی رئیس زاده شده و دهه ها و سال ها پست و مقام خدمت به مردم! را رها نمی کردند این تصور چندان مشکلی نبود که دوستان و هم قطاران آنها شمشیر از رو کشیده و دولت منتخب مردمی را زیر سوال برند. در نتیجه سخنان و نوشته های قطاری آقای مهاجری هم از این منظر تا حدودی قابل تاویل و توجیه پذیر است.
دوم ؛ اینکه چرا چنین ادعایی در مورد آقای مهاجری داریم، باید با رجوع به دوران ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی و کنکاش در وقایع صورت گرفته به کنه مطلب پی برد. آنگاه که آقای مهاجری و دوستان در صدد تصویب طرحی بودند تا با آن ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی را مادام العمر کرده و به نام جمهوریت سلطنت اسلامی بنا کنند. این در حالی است که آقای مهاجری با عنوان نمایندگی رهبری در روزنامه تحت مسئولیتش ، میداند که چنین چیزی حتی در رابطه با جایگاه ولایت فقیه نیز متصور نیست روی دیگر این خصومت ها و دلایل وابستگی آقای مهاجری به گذشتگان را باید درسکوت وی در قبال اعمال و رفتار خلاف شرع و قانون اولیای گذشته خود دید که از حضور بر قبر شاه خائن و درج پیام فرح پهلوی در نشریه تحت مسئولیت فائزه هاشمی گرفته تا هزاران بریز و بپاش و حیف ومیل بیت المال توسط کارگزارانی ها را شامل می شود.
چهارم اینکه؛ آقای مهاجری که نوشته سرتاسر احساس و حب و غرض خود را نثار دولت کرده است و دانشگاه آزاد و برخی اشخاص را که به اذعان عالی ترین مقام امنیتی کشور جاسوسی اشان ثابت شده است را به روی سر خود گذاشته اند، آیا می توانند نویسنده این مطلب و هم فکرانشان را به این نکته رهنمون شوند که مرجع و محل مورد قبول ایشان در حکومت چه کسی و کجاست؟ اگر دولت است که دیدیم نیست، اگر قوه قضائیه است که نشان دادند از این وادی نیز رهایند ( همین چندماه پیش آقای مهاجری سیستم قضائی را به باد هتک و هجوم گرفت و به شدت این دتسگاه حساس کشوری را تضعیف کرد) و مجلس نیز به طریق اولی نیست، پس اگر همان آقای هاشمی و دار و دسته فکری ایشان هستند که پس نباید انتظار داشت کسی را که به مدد آقای هاشمی به جایگاه و پست های حساس حکومتی دست پیدا کرده از جانب ایشان رانده و یا طرد شوند.
سخن مفصل است و به نظر همین اندک کافی باشد و باید به آن بسنده کرد و در آخر باید گفت که ای مهاجر جامانده از قافله هفت تیر و شهیدان رجایی و باهنر و شهید مظلوم بهشتی، به کجا چنین شتابان ؟
منبع : http://nasle-bidar.blogfa.ir