نشریه چشمه
اذناب امریکا باید بدانند که شهادت در راه خدا مسئلهاى نیست که بشود با پیروزى یا شکست در صحنههاى نبرد مقایسه شود. مقام شهادت، خود اوج بندگى و سیر و سلوک در عالم معنویت است. نباید شهادت را تا این اندازه به سقوط بکشانیم که بگوییم در عوض شهادت فرزندان اسلام تنها خرمشهر و یا شهرهاى دیگر آزاد شد. تمامى اینها خیالات باطل ملی گراهاست. ما هدفمان بالاتر از آن است... ما مىگوییم تا شرک و کفر هست، مبارزه هست. و تا مبارزه هست، ما هستیم. ما بر سر شهر و مملکت با کسى دعوا نداریم. ما تصمیم داریم پرچم «لا اله الّا ا...» را بر قلل رفیع کرامت و بزرگوارى به اهتزاز درآوریم. پس اى فرزندان ارتشى و سپاهى و بسیجىام، و اى نیروهاى مردمى، هرگز از دست دادن موضعى را با تأثر و گرفتن مکانى را با غرور و شادى بیان نکنید که اینها در برابر هدف شما به قدرى ناچیزند که تمامى دنیا در مقایسه با آخرت. امام خمینی ( پیام قبول قطعنامه)
با آغاز مبارزهى جدّى با فساد اقتصادى و مالى، یقیناً زمزمهها و بتدریج فریادها و نعرههاى مخالفت با آن بلند خواهد شد. این مخالفتها عمدتاً از سوى کسانى خواهد بود که از این اقدام بزرگ متضرر میشوند و طبیعى است بددلانى که با سعادت ملت و کشور مخالفند یا سادهدلانى که از القائات آنان تاثیر پذیرفتهاند با آنان همصدا شوند. این مخالفتها نباید در عزم راسخ شما تردید بیفکند. به مسئولان خیرخواه در قواى سه گانه بیاموزید که تسامح در مبارزه با فساد، بنوعى همدستى با فاسدان و مفسدان است. رهبری (پیام مبارزه با مفاسد اقتصادی 10/2/80 )
ملت ما بلکه ملتهای اسلامی و مستضعفان جهان مفتخرند به اینکه دشمنان آنان که دشمنان خدای بزرگ و قرآن کریم و اسلام عزیزند، درندگانی هستند که از هیچ جنایت و خیانتی برای مقاصد شوم جنایتکارانه خود دست نمی کشند وبرای رسیدن به ریاست و مطامع پست خود دوست و دشمن را نمی شناسند. و درراس آنان امریکا این تروریست بالذات دولتی است که سرتاسر جهان را به آتش کشیده و هم پیمان او صهیونیست جهانی است که برای رسیدن به مطامع خود جنایاتی مرتکب می شود که قلمها از نوشتن و زبانها از گفتن آن شرم دارند؛ و خیال ابلهانه "اسرائیل بزرگ "! آنان را به هر جنایتی می کشاند.
(وصیت نامه الهی – سیاسی امام خمینی ره)
کسانی که اکنون به ملت ایران توصیه می کنند به نظام جهانی باز گردد همان کسانی هستند که از حرکت ملت ایران در انقلاب اسلامی ابراز ناخرسندی می کردند... ایشان تأکید کردند: توصیه برای بازگشت به نظام جهانی به معنای تسلیم شدن در برابر قدرتهای زورگو و پذیرفتن نظام ناعادلانه جهان است اما ملت ایران در طول 30 سال گذشته به این درخواست جاهلانه و غیرمنطقی پاسخ «نه» گفته است... تمام فشارهای 30 سال گذشته بر ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی برای پایین آوردن جایگاه رفیع و خاستگاه معنوی انقلاب بوده است که البته به نتیجه نرسیدند و در آینده هم به نتیجه نخواهند رسید. ( مقام معظم رهبری 26/1/88)
امروز خداوند ما را مسوول کرده است، نباید غفلت نمود. امروز با جمود و سکون و سکوت باید مبارزه کرد و شور و حال حرکت انقلاب را پابرجا داشت. من باز میگویم همه مسوولان نظام و مردم ایران باید بدانند که غرب و شرق تا شما را از هویت اسلامی تان - به خیال خام خودشان - بیرون نبرند، آرام نخواهند نشست. نه از ارتباط با متجاوزان خشنود شوید و نه از قطع ارتباط با آنان رنجور، همیشه با بصیرت و با چشمانی باز به دشمنان خیره شوید و آنان را آرام نگذارید که اگر آرام گذارید، لحظه ای آرامتان نمیگذارند. صحیفه نور ج 21 صفحه 109
مگر بیش از این است که ما ظاهرا از جهانخواران شکست میخوریم و نابود میشویم مگر بیش از این است که ما را در دنیا به خشونت و تحجر معرفی میکنند مگر بیش از این است که با نفوذ ایادی قاتل و منحرف خود در محافل و منازل، عزت اسلام و مسلمین را پایکوب میکنند مگر بیش از این است که فرزندان عزیز اسلام ناب محمدی در سراسر جهان بر چوبههای دار میروند مگر بیش از این است که زنان و فرزندان خردسال حزب الله در جهان به اسارت گرفته میشوند بگذار دنیای پست مادیت با ما چنین کند ولی ما به وظیفه اسلامی خود عمل کنیم. صحیفه نور ج 21 صفحه 109
ما بعد از امام تفکر او را تحمل نکردیم و صدای او را که از گلوی جانشینش به گوش میرسید نپذیرفتیم. از یک گوش شنیدیم و از گوش دیگر به در کردیم. ما راه مبارزه با غرب و شرق را کنار گذاشتیم و اسلام را در حد استفاده ابزاری از آن تنزل دادیم و دلمان خوش شد که ناممان جمهوری اسلامی است!
ما راه رفاه طلبی را انتخاب کردیم و چنین وانمود کردیم که دوران عوض شده است! ما با سرعت سرمایههای عظیم معنوی و عزت اسلامی خود را - که امام برای ما به ارمغان آورد- در راه رفاه مادی خود فدا کردیم و فراموش کردیم که امام گفت:
ضرورتی نیست که در چنین شرایطی ما به دنبال ایجاد روابط و مناسبات گسترده باشیم، چرا که دشمنان ممکن است تصور کنند که ما به وجود آنان چنان وابسته و علاقه مند شدیم که از کنار اهانت به معتقدات و مقدسات دینی خود ساکت و آرام میگذریم. آنان که هنوز بر این باورند و تحلیل میکنند که باید در سیاست و اصول و دیپلماسی خود تجدیدنظر نماییم و ما خامی کردهایم و اشتباهات گذشته را نباید تکرار کنیم و معتقدند که شعارهای تند یا جنگ سبب بدبینی غرب و شرق نسبت به ما و نهایتا انزوای کشور شده است و اگر ما واقع گرایانه عمل کنیم، آنان با ما برخورد متقابل انسانی میکنند و احترام متقابل به ملت ما و اسلام و مسلمین میگذارند. صحیفه نور ج 21 صفحه 99
ما هر چه چوب میخوریم چه در سیاست خارجی چه در سازندگی داخلی همه به خاطر دوری از تفکرات امام است. امام از بیان هیچ نکتهای در سیاست داخلی و خارجی و سازندگی و همهی مسایل مبتلا به یک تمدن بزرگ اسلامی که داعیه ادارهی جهان را دارد فرو گذار نکرده است.
اما آنچه که ما را از آن ارتفاع بلند به این سطح پست نزول داد، این بود که ما اهل مبارزه نبودیم. راه وجود دارد، رهبر وجود دارد، همه چیز هست الا همت حرکت. این همت حرکت سالها توسط مسئولین خسته از جنگ از جامعه و مردم گرفته شد. مردم همه آمادهاند و بارها این آمادگی خود را در شکلهای گوناگون نشان دادهاند. این مسئولین هستند که همواره نقش ترمز را داشتهاند. کسانی که در مراکز حساس تصمیمگیری و کارشناسی و سیاسی و اقتصادی کشور نفوذ کردهاند خود اهل مبارزه نیستند و در مقابل هرگونه مبارزه طلبی و فداکاری و رویارویی اسلام و کفر مقاومت میکنند.
آنهایی که به ما اشکال می کنند که شما چرا سازش نمی کنید با این قدرت های فاسد، آنها از باب این که همه چیز را با چشم مادی ملاحظه می کنند، با چشم طبیعی حل و فصل اشیا را می کنند. آنها نمی دانند که انبیای خدا چه رویه ای داشتند، با ظالم چطور برخورد می کردند، یا می دانند و خودشان را به کوری و کری زدند. سازش با ظالم، ظلم بر مظلومین است، سازش با ابرقدرت ها، ظلم بر بشر است. آنهایی که به ما می گویند سازش کنید، آنها یا جاهل هستند یا مزدور. سازش با ظالم، یعنی، این که دست ظالم را باز کن تا ظلم کند. این خلاف رای تمام انبیاست. انبیای عظام، تا آن جا که توانستند جدیت کردند که ظلم را از این بشر ظالم بزدایند، به موعظه، به نصیحت، به امر به معروف، به نهی از منکر، به انزلنا الحدید و فیه باس شدید ، آخر الدوا الکی ، بعد از آنکه موعظه نشد، نصیحت نشد،* آخر دوا این است که داغش کنند. شمشیر، آخر دواست. صحیفه نور ج 19 صفحه 19
127 نفر از نمایندگان مجلس ششم در اتمام دوره نمایندگیشان در نامه ای خطاب به رهبر نوشتند : "اگر جام زهری باید نوشید قبل از آنکه کیان نظام و مهمتر از آن استقلال و تمامیت ارضی کشور در مخاطره قرار گیرد باید نوشیده شود و بی تردید این برخورد خردمندانه و متواضعانه از سوی ملت با همان پاداشی مواجه می شود که امام عزیز راحل روبرو شد."
بیانیه 333 نفر از فعالین سیاسی! در سال 1386: «حکومت و ملت ایران نیز باید از فرصت فراهم شده، استفاده کرده و با ارسال پیام های روشن و گام های عملی، پس از آن دائر بر پذیرش سیاست "تعلیق در برابر تعلیق" زمینه را برای تحکیم صلح در ایران و منطقه و جهان فراهم آوردند»!
****
خطبه 27 نهج البلاغه در تشویق به جهاد :
شب و روز ، در نهان و آشکارا ، شما را به نبرد با این قوم فرا خواندم و گفتم که پیش از آنکه سپاه بر سرتان کشند ، بر آنها بتازید . به خدا سوگند ، به هیچ قومى در خانههایشان تاخت نیاوردند . مگر آنکه زبون خصم گشتند . شما نیز آن قدر از کارزار سر بر تافتید و کار را به گردن یکدیگر انداختید و یکدیگر را نصرت ندادید ، تا هرچه داشتید به باد یغما رفت و سرزمینتان جولانگاه دشمنانتان گردید .
...اى شگفتا ، به خدا سوگند ، که همدست بودن این قوم با یکدیگر با آنکه بر باطلاند و جدایى شما از یکدیگر با آنکه بر حقید دل را مىمیراند و اندوه را بر آدمى چیره مىسازد .
وقتى مىنگرم که شما را آماج تاخت و تاز خود قرار مىدهند و از جاى نمىجنبید ، بر شما مىتازند و شما براى پیکار دست فرا نمىکنید ، مىگویم ، که اى قباحت و ذلت نصیبتان باد خدا را معصیت مىکنند و شما بدان خشنودید . چون در گرماى تابستان به کارزارتان فراخوانم ، مىگویید که در این گرماى سخت چه جاى نبرد است ، مهلتمان ده تا گرما فروکش کند و ، چون در سرماى زمستان به کارزارتان فراخوانم ، مىگویید که در این سورت سرما ، چه جاى نبرد است ؟ مهلتمان ده تا سورت سرما بشکند . این همه که از سرما و گرما مىگریزید به خدا قسم از شمشیر گریزانترید .
اى به صورت مردان عارى از مردانگى ، با عقل کودکان و خرد زنان به حجله آرمیده ، کاش نه شما را دیده بودم و نه مىشناختمتان . این آشنایى براى من ، به خدا سوگند ، جز پشیمانى و اندوه هیچ ثمرهاى نداشت . مرگ بر شما باد ، که دلم را مالامال خون گردانیدید و سینهام را از خشم آکنده ساختید و جام زندگیم را از شرنگ غم لبریز کردید و با نافرمانیهاى خود اندیشهام را تباه ساختید .
****
قسمتی از نامه پذیرش قطعنامه از سوی امام: "من به صراحت اعلام می کنم که ملی گراها اگر بودند به راحتی در مشکلات و سختی ها و تنگناها دست ذلت و سازش به طرف دشمنان دراز می کردند و برای این که خود را از فشار روزمره سیاسی برهانند همه کاسه های صبر و مقاومت را یکی یکی می شکستند و به همه میثاق ها و تعهدات ملی میهنی ادعایی خود پشت پا می زدند.کسی تصور نکند که ما راه سازش با جهانخواران را نمی دانیم ولی هیهات که خادمان اسلام به ملت خود خیانت کنند"
****
بیانات آقا در دیدار با نمایندگان مجلس ششم در خرداد ماه 1382 : "چون تلاش جریانهاى سیاسىِ ضدّ جمهورى اسلامى و ضدّ این حرکت عظیم اسلامىِ ملت ایران و ملتهاى منطقه - این جریان تبلیغاتىِ عظیمى که امروز به راه انداختهاند - در جهت ایجاد تلاطم - هم تلاطمهاى اجتماعى و هم تلاطم روحى - است؛ یعنى دلها را مضطرب کردن، نگران و ترسان کردن که امروز سیاست کلّى امپراتورى خبرى در دنیا این است و تازگى هم ندارد - نه نسبت به ما در این بیست و چند سال و نه نسبت به جریان حق در طول تاریخ اسلام از اوّل تا امروز - لذا ملاحظه مىکنید یکى از مطالبى که در قرآن روى آن بهعنوان یک موضوعِ منفى تکیه شده، «مرجفون» است؛ یعنى همان کسانى که سعى مىکنند دلها را مضطرب، پریشان و ملتهب کنند و دلهره ایجاد نمایند. آنروز این آیه شریفه را براى دوستان دیگرى که اینجا بودند، خواندم: «الّذین قال لهم النّاس انّ النّاس قد جمعوا لکم فأخشوهم». در مدینه پیغمبر جنجال درست مىکردند که: «جمع شدهاند و مىخواهند پدرتان را دربیاورند! از بین رفتید، نابود شدید؛ تمام شد». آیه قرآن نازل شد که وقتى یاوهگویان و هرزهگویان و ضعیفان چنین فضایى را ایجاد مىکنند و این میکروب و ویروس خطرناک ترس را در فضا مىپراکنند، مؤمنان کسانى هستند که «فزادهم ایمانا»؛ ایمانشان بیشتر مىشود. «و قالوا حسبناا... و نعم الوکیل». این «حسبناا... و نعم الوکیل» متعلّق به اینجاست. یعنى در مواجهه با تلاطمى که دشمن مىخواهد بهوسیله امواج تبلیغاتى و روانى خود ایجاد کند، آرامش دارند. "
حضراتی که از جانب ملت شجاع ایران چنین نامه های ذلیلانه ای را امضاء و منتشر می کنند شایستگی یدک کشیدن اسم مرد به دنبال خویش را ندارند.
http://basijjahani.blogfa.com
این سوال شاید برای شما هم مطرح شده باشد که چرا جمهوری اسلامی رابطه اش را با امریکا قطع کرد؟ چرا در جهانی که اصل بر رابطه و دیپلماسی است جمهوری اسلامی به یکباره با قدرتمندترین کشور دنیا قطع رابطه نمود؟
پیش فرض این ابهام و این سوال این گمان است که نظام جمهوری اسلامی بعد از فروپاشی رژیم ستمشاهی بخاطر ضدیت با امریکا با این کشور قطع رابطه کرد. ولی شواهد تاریخی ماجرا را به گونه دیگری تعریف میکند.
بعد از فروپاشی رژیم ستمشاهی, امریکاییها که از پیروزی انقلاب اسلامی شوکه شده و پایگاه خود در خاورمیانه را از دست رفته میدیدند, در چندین مقطع پیشنهاد قطع رابطه با ایران را مطرح کردند. اولین بار زمانی بود که چند تن از سران رژیم پهلوی که در کشتار ملت نقش داشتند به فرمان دادگاه انقلاب محکوم به اعدام شدند. در این بین مجلس سنای آمریکـا در 27/2/58 با صدور بیانیه ای عجولانه اعدام عناصر دستگاه شاه را بـه شدت محکوم و اخطار شدید اللحنی مبنی بر قطع رابطه با ایران و افزایش فشار بین المللی صادر کرد. حضرت امام در پاسخ به اقدام مجلس سنای آمریکا فرمودند: "داغی که به دل آمریکا از این انقلاب وارد شده است به دل هیچ کس وارد نشده است".
دومین بار ماجرا به بعد از ماجرای 13 آبان برمیگردد, آنگاه که سفارتخانه آمریکا در تهران به تسخیر جمعی از دانشجویان پیرو خط امام در آمد. در این شرایط بار دیگر در سنای آمریکا در 24 آبان پیشنهاد قطع رابطه با ایران مطرح میگردد که اینبار هم ادعایی بیش نبود و این تصمیم از ساختمان سنا بیرون نیامد و جنبه دیپلماتیک نیافت.
اما بار سوم آمریکا که در تعامل با ایران مستاصل شده و با انتشار اسناد لانه جاسوسی در سطح بین المللی مفتضح گردیده بود, و از طرفی خود را آماده اقدام نظامی جهت آزادی گروگانها میکرد(کاری که در 5 اردیبهشت همان سال 59 به مدد الهی ناکام ماند) برای بدست آوردن آبرو از دست رفته و حفظ پرستیژ ابرقدرتی خود چارهای جز قطع رابطه با ایران نداشت.
در چنین شرایطی کارتـر در 19 فروردین سال 59 در صحنـه تلویزیون ظاهـر گردید و طی سخنرانی قـطـع روابـط دیپلماتیک بین آمریکا و ایران را اعلام نمود و بـه دیپلماتهای ایرانی 24 ساعت وقت داد تا خاک این کشور را ترک نمایند. وی همچنین قطع فـوری معاملات بازرگانی با ایران که در قطعنامـه سـازمان ملل پیش بینی شده بـود را اعلام نمود.
بسمه تعالی
امروز یکی از ضروریترین تشکلها، بسیج دانشجو و طلبه است. طلاب علوم دینی و دانشجویان دانشگاهها باید با تمام توان خود بر مراکز شان از انقلاب و اسلام دفاع کنند. فرزندان بسیجیام در این مراکز، پاسدار اصول تغییر ناپذیر نه شرقی و نه غربی باشند. امروز دانشگاه و حوزه از هر محلی بیشتر به اتحاد و یگانگی احتیاج دارند.
فرزندان انقلاب به هیچ وجه نگذارند ایادی امریکا و شوروی در آن دو محل حساس نفوذ کنند. تنها با بسیج است که این مهم انجام میپذیرد و مسائل اعتقادی بسیجیان به عهده این دو پایگاه علمی است. حوزه علمیه و دانشگاه باید چارچوبهای اصیل اسلام ناب محمدی (ص) را در اختیار تمامی اعضاء بسیج قرار دهند. باید بسیجیان جهان اسلام در فکر ایجاد حکومت بزرگ اسلامی باشند و این شدنی است چرا که بسیج تنها منحصر به ایران اسلامی نیست، شما در جنگ تحمیلی نشان دادید که با مدیریت صحیح و خوب میتوان اسلام را فاتح جهان نمود. شما باید بدانید که کارتان به پایان نرسیده است.
خداوند شهدای عزیز و گمنام بسیج را که به نعمت همجواری اهل بیت (ص) مغتنم و جانبازان عزیز را شفا و اسرا و مفقودین عزیز را سالماً به اوطانشان باز گرداند و هر روز بر عظمت و شوکت این نهاد مقدس و مردمی که پیرو اسلام عزیز و حضرت بقیه ا... الاعظم ارواحنا لمقدمه الفداء هستند بیفزاید.
و السلام علیکم و رحمه ا....
روح ا... الموسوی الخمینی.