نشریه چشمه
کاخ مرمر به دستور رضا شاه پهلوی ساخته شده است، این کاخ در آبانماه سال 1355 به صورت موزه در آمد و درب آن برای بازدید به روی عموم گشوده شد. تا سال 1359 کاخ به صورت موزه استفاده می شد و پس از آن به دلیل مسایل امنیتی کاخ متروکه گردید و بعدها به مجمع تشخیص مصلحت نظام واگذار شد.
اکنون هاشمی رفسنجانی دفتر کاری خود را در این کاخ دایر کرده است و به غیر از روزهای شنبه که جلسه مجمع تشخیص مصلحت نظام در آن جا تشکیل می شود در بقیه روزهای هفته این کاخ به محل رفت وآمد ملاقات کنندگان هاشمی رفسنجانی تبدیل شده است .
اما براستی در این کاخ چه می کذرد که یک جاسوس در آن پناه می گیرد،شرایط کشور در آن ویژه می شود،بهزاد نبوی تندرو در آنجا به دیدار هاشمی می رود تا از وی برای عدم رد صلاحیت خود توسط شورای نگهبان قول بگیرد،و...
مرکز تحقیقات مجمع تشخیص مصلحت نظام هم که مشخص نیست در چه وضعیتی به سر می برد ،موسویان که به گفته وزیر اطلاعات جاسوس محسوب می شود در آنجا داری سمت می شود، سایت ضد دولت در آنجا راه اندازی می شود و... ودر نهایت به مرکزی برای رفت وامد مخالفان دولت تبدیل شده است.
فرزندان هاشمی هم هر کدام به نوعی در این کاخ دارای سمتی هستند ، یکی رییس دفتر پدر در مجمع تشخیص مصلحت نظام، دیگری رییس دفتر وی در هیات موسس دانشگاه آزاد و... و در این عرصه دایی بچه ها و دیگر اقوام هم بی نصیب نمانده اند.
آقای هاشمی به راستی فراموش کرده اید که بهزاد نبوی در انتخابات مجلس ششم با شما چه کرد؟ آیا فراموش کرده اید که همین نماینده های مجلس ششم که به دیدار شما آمده بودند قصد داشتند در صورت حضور شما در مجلس اعتبار نامه شما را تصویب نکنند؟ آیا فراموش کرده اید همین آقایان بودند که در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری نهم می گفتند هاشمی اصلح نیست ولی ناچاریم...؟
آقای هاشمی آیا از اوضاع دانشگاه آزاد خبر دارید ؟ آیا خبردارید اکثر دانشجویان دانشگاه آزاد از وضعیت تحصیلی خود ناراضی هستند؟ آیا براستی در مورد نحوه خرج پول شهریه های دانشجویان این دانشگاه اطلاعاتی کسب کرده اید؟ آیا ...
آن هاشمی شجاع که در مورد بنی صدر با شجاعت گفت«ما با لیبرال کار نمی کنیم» چه شد ؟آن هاشمی شجاع که در برابر خروج سفرای اروپایی از ایران آن را به گنجشکی تشبیه کرد که از روی درختی استوار پریده اند چه شد؟ به راستی چه شده که هاشمی با کسانی کار می کند که زمانی او را تخریب می کردند وامروز خود را لیبرال مسلمان می نامند؟...
آقای هاشمی سوال در ذهن ما زیاد است اما یک سوال مهم تر داریم وآن این است که «به راستی در کاخ مرمر چه می گذرد؟» این سوال بسیاری از مردم است .خواهش می کنیم به آن پاسخ دهید
این از خصوصیات لایتغیر عالم سیاست است که هر کس و در هر روز می تواند به چند رنگ و چند صورت تغییر شکل داده خود را نشان دهد.
کنایه و معرض اصلی این سخنان به نوشتار اخیر آقای مسیح مهاجری مدیر مسئول روزنامه جمهوری اسلامی بر می گردد که طی آن از قوه قضائیه خواسته است تا رئیس جمهور را مورد محاکمه قرار داده و در نهایت او را دستگیر کند. که روی سخنان اصلی آقای مهاجری درباره ادعاهای ریاست جمهوری در زمینه جاسوسان هسته ای و دانشگاه آزاد و حیف و میل های صورت گرفته در این نهاد علمی تحقیقاتی کشور بوده است.
دراینجا جهت تنویر افکار عمومی، چند نکته ای را در این رابطه خاطر نشان می شود :
اول اینکه با روی کار آمدن دولت نهم و کنار رفتن بسیاری از دولتمردانی که آباء و اجدادی رئیس زاده شده و دهه ها و سال ها پست و مقام خدمت به مردم! را رها نمی کردند این تصور چندان مشکلی نبود که دوستان و هم قطاران آنها شمشیر از رو کشیده و دولت منتخب مردمی را زیر سوال برند. در نتیجه سخنان و نوشته های قطاری آقای مهاجری هم از این منظر تا حدودی قابل تاویل و توجیه پذیر است.
دوم ؛ اینکه چرا چنین ادعایی در مورد آقای مهاجری داریم، باید با رجوع به دوران ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی و کنکاش در وقایع صورت گرفته به کنه مطلب پی برد. آنگاه که آقای مهاجری و دوستان در صدد تصویب طرحی بودند تا با آن ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی را مادام العمر کرده و به نام جمهوریت سلطنت اسلامی بنا کنند. این در حالی است که آقای مهاجری با عنوان نمایندگی رهبری در روزنامه تحت مسئولیتش ، میداند که چنین چیزی حتی در رابطه با جایگاه ولایت فقیه نیز متصور نیست روی دیگر این خصومت ها و دلایل وابستگی آقای مهاجری به گذشتگان را باید درسکوت وی در قبال اعمال و رفتار خلاف شرع و قانون اولیای گذشته خود دید که از حضور بر قبر شاه خائن و درج پیام فرح پهلوی در نشریه تحت مسئولیت فائزه هاشمی گرفته تا هزاران بریز و بپاش و حیف ومیل بیت المال توسط کارگزارانی ها را شامل می شود.
چهارم اینکه؛ آقای مهاجری که نوشته سرتاسر احساس و حب و غرض خود را نثار دولت کرده است و دانشگاه آزاد و برخی اشخاص را که به اذعان عالی ترین مقام امنیتی کشور جاسوسی اشان ثابت شده است را به روی سر خود گذاشته اند، آیا می توانند نویسنده این مطلب و هم فکرانشان را به این نکته رهنمون شوند که مرجع و محل مورد قبول ایشان در حکومت چه کسی و کجاست؟ اگر دولت است که دیدیم نیست، اگر قوه قضائیه است که نشان دادند از این وادی نیز رهایند ( همین چندماه پیش آقای مهاجری سیستم قضائی را به باد هتک و هجوم گرفت و به شدت این دتسگاه حساس کشوری را تضعیف کرد) و مجلس نیز به طریق اولی نیست، پس اگر همان آقای هاشمی و دار و دسته فکری ایشان هستند که پس نباید انتظار داشت کسی را که به مدد آقای هاشمی به جایگاه و پست های حساس حکومتی دست پیدا کرده از جانب ایشان رانده و یا طرد شوند.
سخن مفصل است و به نظر همین اندک کافی باشد و باید به آن بسنده کرد و در آخر باید گفت که ای مهاجر جامانده از قافله هفت تیر و شهیدان رجایی و باهنر و شهید مظلوم بهشتی، به کجا چنین شتابان ؟
منبع : http://nasle-bidar.blogfa.ir