نشریه چشمه
در میان آن دسته از
منتقدین سیاسی که خود را پایبند به انقلاب، معرفی می کنند شاهد نوعی تفکیک میان ((انقلاب اسلامی)) و ((جمهوری اسلامی)) هستیم. در این نگاه، انقلاب، یک چیز است و جمهوری اسلامی چیزی دیگر. دقیقآ بر مبنای همین تفکیک است که منتقدان نظام، از یک سو خود را درچارچوب نظام و انقلاب می دانند و از سوی دیگر معتقدند که جمهوری اسلامی آن چیزی نیست که قرار بود ثمره انقلاب باشد پس باید مورد انتقاد قرار گیرد اما باید دقت کرد که تفکیک میان دو مفهوم ((انقلاب اسلامی)) و ((جمهوری اسلامی)) تفکیک میان فرم و محتواست. تفکیکی میان ظرف و مظروف. این جمله اشتباه است که (( من طرفدار انقلاب هستم ولی با جمهوری اسلامی مخالفم)) چرا که به هر حال انقلاب اسلامی برای رسیدن به شعارهایش نیاز به بستری دارد. جمهوری اسلامی، بستر حفظ انقلاب است. جمهوری اسلامی ظرفی است که می بایست حامل انقلاب باشد. رابطه میان فرم و محتوا، رابطه ای قابل گسستن نیست. فرم و محتوا همواره با هم نسبت دارند و از یکدیگر متاثر می شوند. نمی توان مظروف را بدون ظرف طلب کرد.این تفکیک اشتباه میان ((انقلاب و نظام)) از آنجا ناشی می شود که انقلاب را یک برهه تمام شده تاریخی و نظام تثبیت شده جمهوری اسلامی را یک برهه تاریخی دیگر تلقی کنیم. در حالی که انقلاب تمام نشده است و اصلآ چیزی به نام پس از انقلاب معنا ندارد. ما همواره در متن انقلاب هستیم. انقلاب وسیله ای برای رسیدن به نظام جمهوری اسلامی نیست بلکه جمهوری اسلامی وسیله ای است برای حفظ و تداوم انقلاب. التزام به شی التزام به لوازم شی را اقتضا می کند. اگر طرفدار انقلاب هستیم باید طرفدار بستر انقلاب هم باشیم. اگر میوه می خواهیم باید بستر پرورش میوه را هم بپذیریم و فراهم کنیم. میوه، نیاز به آبیاری و آفت زدایی دارد. اگر خواهان میوه های انقلاب هستیم باید درخت جمهوری اسلامی را آبیاری کنیم و با آفت های آن مبارزه کنیم.
پس انتقاد صحیح یعنی انتقاد از ابزارها و فرم ها و ظرف ها و وسیله ها. انتقاد صحیح در درجه اول انتقاد به فرم هاست نه به محتواها. منتقد، فرم را نقد می کند تا تناسب بیشتری با محتوا پیدا کند. انقلاب اسلامی با تبدیل فرم سلطنتی وابسته به یک جمهوری مستقل، خود بزرگترین کنش انتقادی معاصر ماست تا ظرف و بستری متناسب برای یک جامعه اسلامی و انقلابی پدید آورد.
اگر حزب ا...ی ها و افرادی که کلیت نظام را پذیرفته اند انتقادی می کنند این انتقادها نه تنها دیگی نیست که برای ضد انقلاب ها بجوشد بلکه دقیقآ از آن رو که در پی احیای ارزش های انقلاب است دقیقآ بر ضد اهداف ضد انقلاب ها عمل می کند. ضدانقلاب به محتوا انتقاد می کند و منتقد درون گفتمانی به فرمها. مرز و محدوده انتقادهای درون گفتمانی آرمانهای امام و انقلاب است و هرگاه که منتقدی از این مرز گذشت دیگر نمی تواند ادعا کند که درچارچوب نظام عمل کرده است. به طور مثال، مساله فلسطین و مبارزه با استکبار آرمانهایی هستند که اگر کلیت شان زیر سوال برود منتقد، از گفتمان انقلاب خارج شده و با منتقدین برون گفتمانی همزبان شده است.
هر وقت انتقاد های ما مورد تشویق ضد انقلاب ها و دشمنان واقع شد باید بفهمیم که جای فرم و محتوا را اشتباه گرفته ایم. اصولآ رفتار دشمن همواره می تواند معیار خوبی برای بررسی صحت عملکرد ما باشد. اینکه هنوز امریکا ما را تحریم می کند و اسرائیل از دست ما عصبانی است و اینکه ضد انقلاب داخلی هنوز غر می زنند بدین معنی است که هنوز جمهوری اسلامی در مسیر خود قدم بر می دارد.