سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
دوست داشتن چیزی، [نسبت به کاستی های آن] کور و کَرَت می سازد . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
 
امروز: یکشنبه 103 آذر 4

)) من به صراحت اعلام می کنم که جمهوری اسلامی ایران با تمام وجود برای احیای هویت اسلامی مسلمانان در سراسر جهان سرمایه گذاری می کند و دلیلی هم ندارد که مسلمانان جهان را به پیروی از اصول تصاحب قدرت در جهان دعوت نکند و جلوی جاه طلبی و فزونطلبی صاحبان قدرت و پول و فریب را نگیرد. ما باید برای پیشبرد اهداف و منافع ملت محروم ایران برنامه ریزی کنیم. ما باید در ارتباط با مردم جهان و رسیدگی به مشکلات و مسائل مسلمانان و حمایت از مبارزان و گرسنگان و محرومان با تمام وجود تلاش نماییم و این را باید از اصول سیاست خارجی خود بدانیم. (پیام قبول قطعنامه 598)
(خطاب بتمام آن عزیزانی که خود را در خط امام ره می دانند و می گویند چرا به ملتهای مظلوم کمک می شود)
)) بعضی مغرضین ما را به اعمال سیاست نفرت و کینه توزی در مجامع جهانی توصیف و مورد شماتت قرار می دهند، و با دلسوزیهای بیمورد و اعتراضهای کودکانه می گویند جمهوری اسلامی سبب دشمنیها شده است و از چشم غرب و شرق و ایادیشان افتاده است! که چه خوب است به این سؤال پاسخ داده شود که ملتهای جهان سوم و مسلمانان، و خصوصا ملت ایران، در چه زمانی نزد غربیها و شرقیها احترام و اعتبار داشته اند که امروز بی اعتبار شده اند! آری، اگر ملت ایران از همه اصول و موازین اسلامی و انقلابی خود عدول کند و خانه عزت و اعتبار پیامبر و ائمه معصومین - ع- را با دستهای خود ویران نماید، آن وقت ممکن است جهانخواران او را به عنوان یک ملت ضعیف و فقیر و بی فرهنگ به رسمیت بشناسند (پیام قبول قطعنامه 598)
(خطاب به کسانی که میگویند ایران از چشم غرب افتاده است).
)) مگر بیش از این است که ما ظاهرا از جهانخواران شکست می‌خوریم و نابود می‌شویم مگر بیش از این است که ما را در دنیا به خشونت و تحجر معرفی می‌کنند مگر بیش از این است که با نفوذ ایادی قاتل و منحرف خود در محافل و منازل، عزت اسلام و مسلمین را پایکوب می‌کنند مگر بیش از این است که فرزندان عزیز اسلام ناب محمدی در سراسر جهان بر چوبه‌های دار می‌روند مگر بیش از این است که زنان و فرزندان خردسال حزب الله در جهان به اسارت گرفته می‌شوند بگذار دنیای پست مادیت با ما چنین کند ولی ما به وظیفه اسلامی خود عمل کنیم. (صحیفه نور ج 21 صفحه 109)
(خطاب به افرادی که از اخم کردن آمریکا می ترسند= بهزاد نبوی (حامی میرحسین موسوی) : "در واقع خدا و تاریخ، سردمداران ملتی که آن کشور را به جنگ با ابرقدرت جهان بکشانند، نخواهد بخشید. این سخنان را که می گویم، شاید برخی جبهه بگیرند که فلانی از آمریکا می ترسد، بله به خاطر کشورم!، مردم!!! و انقلابم !!! از آمریکای تا بن دندان مسلح می ترسم." )
)) راهی جز مبارزه نمانده است، و باید چنگ و دندان ابرقدرتها و خصوصا امریکا را شکست، و الزاما یکی از دو راه را انتخاب نمود: یا شهادت یا پیروزی ... اذناب امریکا باید بدانند که شهادت در راه خدا مسئله ای نیست که بشود با پیروزی یا شکست در صحنه های نبرد مقایسه شود. مقام شهادت، خود اوج بندگی و سیر و سلوک در عالم معنویت است. ... ما می گوییم تا شرک و کفر هست، مبارزه هست و تا مبارزه هست، ما هستیم. ما بر سر شهر و مملکت با کسی دعوا نداریم. ما تصمیم داریم پرچم لا اله الا ا... را بر قلل رفیع کرامت و بزرگواری به اهتزاز درآوریم. (پیام قبول قطعنامه 598)
( خطاب به دوستانی که جهاد را فقط زمانی معنادار می دانند که اطمینان به پیروزی باشد- محمد تقی فاضل میبدی، (حامی و سخنران ستادهای موسوی) روزنامه نشاط، اردیبهشت 78: جهاد در جایی معنا دارد که مجاهد مطمئن باشد، پیروز می شود وگرنه چنین جهادی بی معناست ...
)) اسلام و حکومت اسلامی پدیده الهی است ... و مکتبی است که برخلاف مکتبهای غیرتوحیدی ، در تمام شئون فردی و اجتماعی و مادی و معنوی و فرهنگی و سیاسی و نظامی و اقتصادی دخالت و نظارت دارد... (وصیت نامه امام ره)
(خطاب به کسانی که اسلام را فاقد برنامه های حکومتی می دانند - محسن کدیور (حامی میرحسین موسوی) در روزنامه خرداد ، 77/9/18 : دین حکومت ندارد هیچ روشی را برای نحوه حکومت پیشنهاد نداده است؛ نحوه حکومت را مردم تعیین می کنند،)
)) مسلمانان تمامی کشورهای جهان، از آنجا که شما در سلطه بیگانگان گرفتار مرگ تدریجی شده اید، باید بر وحشت از مرگ غلبه کنید، و از وجود جوانان پرشور و شهادتطلبی که حاضرند خطوط جبهه کفر را بشکنند استفاده نمایید. به فکر نگه داشتن وضع موجود نباشید، بلکه به فکر فرار از اسارت و رهایی از بردگی و یورش به دشمنان اسلام باشید، که عزت و حیات در سایه مبارزه است و اولین گام در مبارزه اراده است و پس از آن، تصمیم بر اینکه سیادت کفر و شرک جهانی، خصوصا امریکا را بر خود حرام کنید... امروز جنگ حق و باطل، جنگ فقر و غنا، جنگ استضعاف و استکبار، و جنگ پابرهنه ها و مرفهین بی درد شروع شده است و من دست و بازوی همه عزیزانی که در سراسر جهان کوله بار مبارزه را بر دوش گرفته اند و عزم جهاد در راه خدا و اعتلای عزت مسلمین را نموده اند می بوسم پیام قبول قطعنامه 598)
صبح امروز، 78/2/23 مدیر مسئول سعید حجاریان (حامی موسوی) : هیچ کس حق ندارد به صرف اینکه خود را حق و دیگران را باطل می داند، دست به خشونت بزند و در صدد نابودی مخالفان خود از طریق حذف فیزیکی برآید.
)) از جمله نقشه ها که مع الاسف تاثیر بزرگی در کشورها و کشور عزیزمان گذاشت و آثار آن باز تا حد زیادی به جا مانده ، بیگانه نمودن کشورهای استعمارزده از خویش ، و غربزده و شرقزده نمودن آنان است به طوریکه خود را وفرهنگ و قدرت خود را به هیچ گرفتند و غرب و شرق ، دو قطب قدرتمند را نژاد برتر و فرهنگ آنان را والاتر و آن دو قدرت را قبله گاه عالم دانستند و وابستگی به یکی از دو قطب را از فرائض غیرقابل اجتناب معرفی نمودند! وقصه این امر غم انگیز، طولانی و ضربه هایی که از آن خورده و اکنون نیزمی خوریم کشنده و کوبنده است ... و بدانید که نژاد آریا و عرب از نژاد اروپا و امریکا و شوروی کم ندارد و اگرخودی خود را بیابد و یاس را از خود دور کند و چشمداشت به غیر خود نداشته باشد، در درازمدت قدرت همه کار و ساختن همه چیز را دارد. (وصیت نامه امام ره)
محمد خاتمی (حامی موسوی) 75/2/3روزنامه سلام : توسعه به طوری که امروز مورد نظر است، امری غربی است و دارای مفهومی‌است که مردمان آن سامان از این کلمه اراده می‌کنند و اگر مراد از توسعه، همین باشد، چاره ای نیست جز این که خوستاران آن به تمدن جدید متمدن شوند... به این معنا سخن کسانی که می‌گویند ابتدا باید «خرد» غربی را پذیرفت تا توسعه بیاید، سخن بیراهی نیست و این سخن را کامل کنم که علا‌وه بر خرد و بینش غربی باید منش غربی متناسب با این بینش را نیز پذیرفت.
محمد خاتمی آریا 78/6/28 : شما برای‌ این‌که‌ بتوانید پیشرفت‌ بکنید، راهی‌ جز راه‌ غرب‌ ندارید و راه‌ غرب‌ یعنی‌ پذیرش‌ خرد غربی .
در این میان ذکر چند نکته لازمست:
1- حامیان موسوی چه ربطی به خود موسوی دارد؟ اولا اکثر این بیانات در زمانی مطرح شده است که آقای موسوی به آن دوران افتخار کرده است (نامه موسوی خطاب به خاتمی) ثانیا آقای موسوی نسبت خود را با این دست افراد که در نهضت آزادی،‌ حزب مشارکت و کارگزاران یا سازمان مجاهدین عضویت دارند مشخص نکرده است. آیا این افراد را و تفکراتشان را قبول دارد یا نه ؟ بالاخره آقای موسوی در صورت رئیس جمهور شدن کابینه خود را از چه کسانی برخواهد گزید؟
2- اشکالی ندارد بعضی ها این بیانات حضرت امام ره را قبول نداشته باشند، اما لطفا خود را خط امامی معرفی نکنند و مثل زمان خاتمی که امام قرار بود به موزه های تاریخ سپرده شود بی پرده صحبت کنند.
3- ممکن است بعضی دلسوزان بگویند که در این مطلب از امام ره استفاده ابزاری شده است . این دوستان خود قضاوت کنند که بیان دیدگاههای سانسور شده امام ره استفاده ابزاری است یا به کاربردن عکس امام ره در تبلیغات برخی کاندیداها ؟


 نوشته شده توسط نشریه چشمه در دوشنبه 88/9/2 و ساعت 2:52 عصر | نظرات دیگران()

«اینجا انتخابات است
پایگاه مردم سالاری دینی
در وقاحتی بی‌کرانه
مردی را بر صلیب می‌کنند
به جرم این که 2 بار به روستای ما آمده است
و با پیرمردان دست چروکیده روستایی دست داده است
و پیرزنان ایلیاتی برای او کل زده‌اند
اینجا انتخابات است
پایگاه بر دار رفتن مردی
که پرچمی سه رنگ را بر درفش زمین مانده شهدا علم کرده است
اما اسکندران خودی
بر کاکل تخت جمشید انقلاب
آتش فتنه‌ای می‌اندازند
تا شعله زلف دخترکان نابالغ
از زیر روسری‌های؟ انقلاب مخملین پریشان کنند
و من شاعر شوم
به دنبال قافیه‌ای برای «غیرت»
تمام فرهنگ لغت‌های خاورمیانه را بگردم
اینجا انتخابات است
پایگاه پول و پلو و پوستر
«مبل و اتومبیل و موبایل»
همه چیز راه «سبز» و «سیاه» دیدن
اینجا انتخابات است
ما باید جهانی شویم
من معتقدم جانبازان شیمیایی را مرخص کنیم
بگذارید سفارت آلمان نفس عمیق بکشد
«بگذارید که احساس هوایی بخورد»
جهان تشنه یک گورباچف دیگر است
ما باید جهانی شویم
هیات دولت چرا به سفرهای استانی می‌رود
دولت باید آدامس بجود
جوک بگوید
دولت باید پسته بخورد
و شعور ترسیدن از آمریکا را داشته باشد
وزرا در وبلاگ‌هایشان قلیان بکشند
کاخ سبز داشته باشند
از پنجره کاخ‌هایشان به مناطق محروم توجه کنند
اینجا انتخابات است
پایگاه بر صلیب رفتن مردی
که صورتش را بر قبر غریب شهدا می‌گذارد
و چهره‌اش در بندر عباس آفتاب سوز شده است
با هیچ رنگی نمی‌بازد
هیچ رنگی را به بازی نمی‌گیرد
نه سبز است و نه سپید است و نه قرمز
او سبز است و سپید است و قرمز است
اینجا انتخابات است
پایگاه بر دار کردن مردی
که چهره‌اش تکیده است
و در گودال یادمان شهدای شلمچه نماز زیارت می‌خواند
پیشانی بر تربت شهیدان می‌گذارد
و خون شهدا را کهنه نمی‌داند
و از تهمت خرافه پرستی نمی‌هراسد
من او را در نهج‌البلاغه پیدا کردم
جوشن صغیر می‌خواند
او سر به زیر است
او سر بلند است


 نوشته شده توسط نشریه چشمه در دوشنبه 88/9/2 و ساعت 2:49 عصر | نظرات دیگران()

پس از روشنگری‏های اخیر رئیس جمهور در مورد پشت پرده‏ی بعضی مفاسداقتصادی و نیز افشای عوامل اصلی سنگ‏اندازی در مسیر حرکت دولت خدمتگزار موجی از اعتراض‏ها و انتقادات و ابراز نگرانی‏ها و تردیدها در سطوحی از جامعه پدیدار گشت. البته قاطبه‏ی ملت ایران ضمن ابراز خرسندی از این اقدام مبارک حمایت خود را از رئیس جمهور اعلام کردند که نمونه روشن آن در استقبال بی‏نظیر مردم مؤمن اصفهان و تبریز از ایشان متجلی شد.
اما عده‏ای از دلسوزان نظام نیز از سر شفقت و با زبان نصیحت نگران وضعیت پیش آمده هستند و در اظهار نظرهایشان افشاگری‏های رئیس جمهور را موجب بدبینی و یأس مردم نسبت به اصل نظام و تضعیف نظام می‏دانند. در پاسخ به این عزیزان باید گفت: اولاً باید حساب نظام را از حساب افراد و اشخاص جدا نموده و تفکیک نماییم. متأسفانه در طول سال‏های اخیر چنین القاء شده است که وجود بعضی افراد و اشخاص مساوی با خود «نظام» است و هر نقدی به این استوانه‏ها به منزله‏ی تضعیف و تزلزل اصل نظام تلقی شده است. حال آنکه چنین تفکری نه در نگاه اسلامی جایگاهی دارد و نه در سیره‏ی مدیریتی امام خمینی(ره) مورد تأیید است. روش مدیریتی امیرالمؤمنین علی(ع) به ما یاد می‏دهد که اشخاص و افراد - هرکه باشند و هر سابقه ای که داشته باشند- نمی‏توانند ملاک و معیار حق و باطل باشند. ایشان به فردی که در جنگ جمل با مشاهده‏ی عایشه و طلحه و زبیر که هر سه از نزدیکان رسول اکرم(ص) بودند در یک سوی میدان و دیدن علی(ع) در سوی دیگر دچار تردید شده بود فرمودند: «إعرف الحقّ تعرف أهله.»
امام خمینی(ره) نیز به ما آموخت که باید حساب اصل نظام را از افراد و اشخاصی که در نظام هستند جدا بدانیم و با همین استدلال بود که آقای منتظری را از مسؤولیت مهم «قائم مقام رهبری» عزل نموده و در پاسخ به تردید نمایندگان مجلس و وزرای دولت چنین نوشتند: «شنیدم در جریان امر حضرت آقاى منتظرى نیستید و نمى‏دانید قضیه از چه قرار است. همین قدر بدانید که پدر پیرتان بیش از دو سال است در اعلامیه‏ها و پیغام‏ها تمام تلاش خود را نموده است تا قضیه بدین جا ختم نگردد، ولى متأسفانه موفق نشد. از طرف دیگر وظیفه شرعى اقتضا مى‏کرد تا تصمیم لازم را براى حفظ نظام و اسلام بگیرد. لذا با دلى پرخون حاصل عمرم را براى مصلحت نظام و اسلام کنار گذاشتم. ان شاء ا... خواهران و برادران در آینده تا اندازه‏اى روشن خواهند شد. سفارش این موضوع لازم نیست که دفاع از اسلام و نظام شوخى بردار نیست؛ و در صورت تخطى، هر کس در هر موقعیت بلافاصله به مردم معرفى خواهد شد.»
این جملات و اقدام امام راحل به خوبی نشان می‏دهد که چه بسا گاهی حفظ اصل نظام جز از طریق افشای مفاسد پشت پرده بعضی از مهم ترین حاکمان نظام امکان‏پذیر نباشد و لذا نباید حیثیت و آبروی نظام را به گونه ای به زلف اشخاص و افراد گره بزنیم که دیگر نتوانیم هیچ انتقادی به اشتباهات آنان بکنیم.
ثانیاً وقتی حساب نظام را از حساب اشخاص جدا کردیم روشنگری‏هایی نظیر آنچه توسط دکتر احمدی‏نژاد صورت گرفت نه تنها موجب بدبینی و ناامیدی مردم نسبت به نظام نمی شود، بلکه کاملاً بالعکس باعث امیدواری و دلگرمی مردم به نظام اسلامی خواهد شد.
رهبری نیز بارها نسبت به خطر اشرافی گری در نظام هشدار داده اند. توصیه‏های مکرر ایشان به روسا و کارگزاران دولت‏های گذشته از یاد کسی نرفته است؛ آنگاه که خطاب به دولت سازندگی فرمودند "من و شما همان طلبه یا معلم پیش از انقلابیم. یکی از شماها معلم بود، یکی دانشجو بود، یکی طلبه بود، یکی منبری بود، همه مان این طور بودیم؛ اما حالا مثل عروسی اشراف عروسی بگیریم، مثل خانه ی اشراف خانه درست کنیم، مثل حرکت اشراف در خیابانها حرکت کنیم! اشراف مگر چگونه بودند؟ چون آنها فقط ریششان تراشیده بود، ولی ما ریشمان را گذاشته ایم، همین کافی است؟! نه، ما هم مترفین می‏شویم. وا... در جامعه‏ی اسلامی هم ممکن است مترف به وجود بیاید. از آیه‏ی شریفه ی «واذا اردنا ان نهلک قریة أمرنا مترفیها ففسقوا فیها» بترسیم. تُرف، فسق هم دنبال خودش می آورد. اندازه نگهدارید." (بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با مسؤولان دولت هاشمی و کارگزاران نظام 23/5/70)
در بند هفتم فرمان 8 ماده ای رهبری در مبارزه با مفاسد اقتصادی نیز آمده است : " در امر مبارزه با فساد نباید هیچ تبعیضى دیده شود. هیچکس و هیچ نهاد و دستگاهى نباید استثنا شود. هیچ شخص یا نهادى نمی تواند با عذر انتساب به اینجانب یا دیگر مسئولان کشور، خود را از حساب کشى معاف بشمارد. با فساد در هر جا و هر مسند باید برخورد یکسان صورت گیرد." از همین بند بروشنی واضح است که حتی منسوبین و منصوبین رهبری نیز ممکن است دچار فساد شوند. اما وظیفه رهبر و جایگاه او چنین حکم می کند که با ابلاغ این فرمان به سران سه قوه، بجای ورود مستقیم به رویکرد حذفی افراد نظام، که گاها دارای سوابق قابل توجهی نیز می باشند، فرمان ایجاد سیستمی را صادر کند که خود سیستم افراد فاسد را شناسایی و حذف نماید( بندهای 5و 6).
اگر قوه قضاییه به علت ضعف سیستم ، که ممکن است ناشی از ترس ، رشوه ، مصلحت اندیشی نا به جا ، فرار مجرم ، نفوذ مجرم و یا معدوم کردن پرونده ها باشد نتوانست مفسدی را اعلام کند چه پیش می آید؟ آیا وظیفه اسلامی همه انسانها سکوت در برابر تاراج بیت المال است ؟
حکومت دینی لزوما نباید حکومت بی اشتباه باشد. چرا که تمام کارگزارن حکومت که معصوم نیستند، همه انقلابیون که مقدس نیستند . فلانی در انقلاب نقش داشته ، در ثبات به نظام نقش داشته اما پس از دهه 60 ما او را در لوای دیگری و در خط دیگری میبینیم که سبب میشود امروزه درباره او برای آگاهی مردم اینگونه صحبت کنیم . این اشتباهی است که آقایان مخالف نظام به عنوان مغلطه در دهان مردم انداختند که دیدید اینها دزد بودند . نه آقایان اینها موقعی که انقلاب کردند دزد نبودند ، وقتی که انقلاب شد و جز اسلام نفسانیت حاکم شد و حب ریاست آمد دزدیدند .انقلاب با هیچ کس تعریف نمیشود. امام چون تا آخرین لحظه این اسلام را رها نکرد ما او را پیر خویش می دانیم .
در هر سیستم دینی ممکن است که یک کارگزار دینی غیر معصوم دچار لغزش شود. اصلا پویایی و سلامت این سیستم و نظام در آن است که آنرا در هر لباسی بود شناسایی کند و از سیستم خارجش کند. مگر سیستم حکومت امیرالمومنین کارگزار اشتباه نداشت . ؟ حاکم اهواز بود ، حضرت نفرمود به خاطر اینکه مردم به حکومت من بدبین میشوند و به صلاح نیست با او مدارا کنم دقیقا چون او خلاف این سیستم است و مصلحت نظام را بر هم میزند حتی اگر منصوب امیرالمومنین ( که پس از پیامبر از او بالاتر نداریم) هم باشد ، حضرت برش می دارد . حضرت او را در نظام حکومتی خودش تحمل نمی کند .
این افتخار انقلاب اسلامی است که اگر مفسدی را یافت ، بدون ترس در هر منصبی که باشد اعلام کند و این شعور را باید به مردم رساند که خدمتگذار انقلاب چون غیر معصوم است ممکن است بر اثر هوای نفس پس از 6 دهه خدمت اشتباه کند . افتخار انقلاب اسلامی باید باشد که با سر بلندی او را معرفی کند و بگوید نظام من سالم است . نه مثل یک دندان پوسیده که سالهاست بدن تو را دردش آزار میدهد پنهانش کنی.


 نوشته شده توسط نشریه چشمه در دوشنبه 88/9/2 و ساعت 2:48 عصر | نظرات دیگران()

در دوران حکومت امام علی علیه السلام، به آن حضرت خبر رسید که "ابن هرمه" مأمور حکومتی ناظر بر بازار اهواز، مرتکب خیانتی شده است. امام علیه السلام پس از اطلاع، به فرماندار خود در اهواز چنین نوشت: 
" هنگامی که نامه مرا خواندی، ابن هرمه را از نظارت بازار برکنار دار و او را به مردم معرفی کن، و به زندانش بیفکن و آبرویش را بریز، و به همه بخشهای تابع اهواز بنویس که من "علی"چنین عقوبتی برای او معین کرده ام. مبادا در مجازات او غفلت یا کوتاهی کنی، که نزد خدا خوار می شوی، و من به زشت ترین صورت ممکن تو را از کار بر کنار می کنم و خدا آن روز را نیاورد.
و چون روز جمعه رسید، او را از زندان درآور و ?? تازیانه به او بزن و او را در بازار بگردان. و هر کس گواهی آورد که ابن هرمه از او چیزی گرفته است، او را با  گواه قسم بده، و مبلغ را از مال ابن هرمه بردار و به صاحب آن بپرداز و دوباره او را خوار و سر افکنده و بی آبرو به زندان بازگردان، و پاهایش را در بند بگذار، و تنها برای نماز باز کن و فقط اگر کسی برایش خوراک یا نوشیدنی یا پوشاک یا زیر اندازی آورد به او برسان.
مگذار ملاقاتی داشته باشد، تا مبادا راه پاسخگویی به محاکمه را به او یاد دهند و به آزاد شدن از زندان امیدوارش سازند. و اگر دانستی که کسی چیزی(عذری) به او آموخته است که به مسلمانی زیانی می رساند، او را نیز تازیانه بزن و زندانی کن تا توبه کند.
شبها زندانیان را به فضای باز بیاور تا تفریح کنند، جز ابن هرمه! مگر بترسی که بمیرد، در این صورت او را نیز به حیاط زندان بیاور و اگر دیدی هنوز طاقت تازیانه خوردن دارد، پس از ?? روز، ?? تازیانه دیگر- به جز ?? تازیانه نخستین- به او بزن. و برای من بنویس که درباره بازار(و نظارت بر آن) چه کردی، و پس از این خائن، چه کسی را برگزیدی، در ضمن حقوق ابن هرمه خائن را نیز قطع کن "
دعائم الاسلام ???-???  / الحیاة ???-???


 نوشته شده توسط نشریه چشمه در دوشنبه 88/9/2 و ساعت 2:44 عصر | نظرات دیگران()

عنوان اجلاسی که احمدی نژاد در سال ????، به شرکت در آن دعوت شد (و اگر آن دعوت را نمی پذیرفت به طور حتم از سوی همین کسانی که او را به خاطر شرکت در آن اجلاس شماتت می کنند به ماجراجویی و تشنج و تنش آفرینی در روابط با همسایگان متهم می شد)، «مجلس التعاون لدول الخلیج العربیه» بود. مخالفان باسواد احمدی نژاد، عنوان این اجلاس را اینگونه ترجمه می کنند: «شورای همکاری دولتهای خلیج عربی». در حالیکه هر دانش آموزی، با سوادِ عربی دوم راهنمایی می داند که ترجمه درست این عبارت، «شورای همکاری دولتهای عربی خلیج» است. چرا؟ توضیح می دهم:
کلمه «العربیة» در این عبارت به «ة»، ختم شده است، یعنی به شکل مونث به کار رفته است. در قواعد زبان عربی، صفت کلمه مونث، مونث و صفت کلمه مذکر، مذکر است. بنابراین در این عبارت، کلمه «العربیة»، صفت یک کلمه مونث است. در عبارت «دول الخلیج العربیة»، کلمه «خلیج»، دارای جنسیت مذکر است، نه مونث. بنابراین «العربیة»، نمی تواند صفت خلیج باشد. اگر صفت خلیج بود، این عبارت باید به این شکل می آمد: «دول الخلیج العربی».
اما کلمه «دول» که جمع مکسر کلمه غیر جاندار «دولة» است، از نظر جنسیت، مونث است. بنابراین روشن می شود که کلمه العربیة، صفت کلمه «دول» است و نتیجه اینکه ترجمه درست "دول الخلیج العربیة"، "دولتهای عربی خلیج" است نه "دولتهای خلیج عربی".
یکی از کاندیداهای ریاست جمهوری، اخیرا در سخنرانی اش در پاسخ به سئوال انتقادی یکی از حضار که به خاطر ایام فاطمیه، لباس مشکی پوشیده بود گفته است: «به جای مشکی، لباس قرمز بپوشید ولی دروغ نگویید.» با این حال ایشان در همان سخنرانی، مدعی شده اند احمدی نژاد در اجلاسی شرکت کرده که عنوان «خلیج عربی» داشته است. من هم به نوبه خودم، خدمت این کاندیدای محترم عرض می کنم «به جای شال سبز، کراوات به گردن بیندازید ولی دروغ نگویید»!
توضیح تکمیلی
دوستانی که در صحت ادعای بنده شک دارند، می توانند ترجمه انگلیسی هر دو عبارت را با هم مقایسه کنند. همانطور که می بینید ترجمه انگلیسی این دو عبارت به ترتیب از این قرار است:
The Cooperation Council for the Arab States of the Gulf
The Cooperation Council for the Arab Gulf States


 نوشته شده توسط نشریه چشمه در دوشنبه 88/9/2 و ساعت 2:44 عصر | نظرات دیگران()

مشاوره (یا به قول قلم نیوز میزگرد) یکشنبه شب  بین میرحسین و کروبی که مقابل احمدی نژاد قادر به پاسخگویی نبودند، نشان داد که در غیاب ایشان قدرت خوبی برای اتهام زدن و ناسزا گفتن دارند. آقای میرحسین که تحمل شنیدن قانون حق دفاع کاندیدای غایب را نداشت یکه تازی کرد و نشان داد که جلسه مشترک دیروز بین نمایندگان این دو کاندیدا برای هماهنگی و تقسیم کار علیه احمدی نژاد خیلی مفید بوده است.
سوال باقی مانده من این است که چطور این کاندیداهای آقای هاشمی، رو در رو هیچ پاسخی ندارند و گوشه ای کِز می کنند ولی در پشت سر که کسی نیست، دو نفره همدستی کرده علیه یک نفر قدرت نمایی می کنند.
تنها نکته ای که علیه احمدی نژاد صحبت نکردند موضوع حمایت جبهه مشارکت و کارگزاران بود که باز هم میرحسین جواب نداد یعنی از طرفی نتوانست آنها را تایید کند و از طرفی جرات رد آنها را هم نداشت. این نکته از این جهت حائز اهمیت است که در جواب رضایی هم میرحسین این حامیانش را تایید یا رد نکرد. یعنی عملا هیچ کدام از چهار کاندیدا، حاضر نیستند از این گروهها حمایت کنند. ببینید کوچکترین اختلاف بین این دو، که تنها 2دقیقه در مورد آن صحبت شد چنین نتیجه ای داشت حال اگر واقعا آنها با هم مناظره می کردند چه رسوایی دامن اصلاحات را می گرفت.

 


 نوشته شده توسط نشریه چشمه در دوشنبه 88/9/2 و ساعت 2:42 عصر | نظرات دیگران()

1- آقای میرحسین موسوی 4 ماه است در هرجا سخنرانی می کند، اتهامات بیشماری را به دولت وارد میکند و نسبت های ناروایی به رئیس جمهور می دهد. اولاً سوال اینجاست که اگر ایشان معتقدند باید کسانی که به آنها اتهام وارد می شود در جلسه حاضر باشند(چنانچه چند بار در مناظره گفتند)، آیا در سخنرانی های و همایشها و برنامه های رادیویی و تلویزیونی ایشان، رئیس جمهور یا نماینده ای از دولت حاضر است؟ مثلا آنجا که گفتند " 300 میلیارد پول نفت کجا رفته" یا آنجا که اعلام کردند " 1 میلیاردی که در دولت گم شده را باید در ستادهای احمدی نژاد پیدا کرد"، رئیس جمهور یا نماینده ای از دولت حضور داشتند؟
ثانیا چطور است که در این همایش ها، وارد کردن اتهامات در غیاب رئیس جمهور، "شجاعت" و "جسارت" و "حرف دل مردم را زدن است"، اما در مناظره رو در رو، سکوت کردن ایشان و ناتوانی از پاسخ گویی به اتهاماتی که قبلا زده اند، می شود "متانت" و "وقار" !؟ گذشته از این، اگر ایشان همه جا داد تظلم می دهد و به قول خودش برای گرفتن حق مردم به میدان آمده، پس در مقابل کسی که معتقد است این حق را ضایع کرده، چه جای سکوت و متانت ورزی است!؟
2- در 40 دقیقه ای که آقای موسوی فرصت صحبت کردن داشت، چند بار توهین های مستقیمی به رئیس جمهور کرد. دوران ریاست ایشان را با دوران استبداد صغیر مقایسه کرد، ایشان را به رضاخان تشبیه کرد، سیاستهای عهد قجری را به دولت نسبت داد و روش ایشان را دیکتاتوری نامید. در مقابل، احمدی نژاد 3 بار در شروع صحبتهایش گفت "آقای موسوی من شما را دوست دارم". حالا این اظهار علاقه، شد "بی ادبی" ؟ و توهین های آقای موسوی "متانت"؟
3- آقای موسوی بارها اعلام کردند که معتقد به گردش آزاد اطلاعات هستند و دانستن حقایق را حق مردم میدانند و با همین توجیه تا الان به جای ارائه برنامه فقط به اتهام و تخریب دولت پرداخته اند. ولی وقتی با اعلام اسامی مفسدین اقتصادی، جاعلان مدارک تحصیلی و تناقض گویی های خود مواجه می شوند، این ارئه اطلاعات به مردم را "بی ادبی" می نامند.
4- بارها و بارها روزنامه های دوم خردادی و حامیان آقای موسوی، اعلام کردند اگر مفسدین اقتصادی وجود دارد چرا اسامی آنها را اعلام نمی کنید. آقای موسوی هم وجود مافیاهای نفتی را غیر واقعی و خیالی نامید. اما حالا که اجابت درخواست خود ایشان، یعنی اعلام مفاسد اقتصادی، چیزی جز روسیاهی برایشان باقی نگذاشته، کار رئیس جمهور شده "بی ادبی"
5- در همین برنامه مناظره، آقای موسوی اتهاماتی را به آقای محصولی، کردان و مسئولین سایت رجانیوز، وارد کرد. اما اسم بردن از فرزندان آقای هاشمی و ناطق نوری را به دلیل اینکه در جلسه حاضر نیستند، کار ناپسندی دانست. سوال اینجاست که آقای محصولی و کردان و مسئولین رجانیوز، در جلسه حاضر بودند؟ یا اینکه اصولاً ایشان آبروی فرزندان آقای هاشمی و ناطق را مهمتر از دیگران می دانند!؟
6- آقای موسوی در مناظره از آقایان هاشمی و خاتمی اعلام برائت کردند. البته اگر در گفته خود صادق باشند و بعد از این واقعا آقای هاشمی و خاتمی به ایشان "ربطی نداشته باشند"، ما این را به فال نیک می گیریم. ولی برایمان سوال است که چرا در همایشی که به اسم ایشان برگزار می شود و خود ایشان در آن حاضر نیستند، آقای خاتمی و دختر آقای هاشمی را به جای خودشان برای سخنرانی می فرستند؟
ایشان گفتند هرکس می تواند از من حمایت کند و هر ایرانی یک ستاد. سوال اینجاست که چرا همه غارتگران بیت المال از ایشان حمایت می کنند؟ چرا از احمدی نژاد حمایت نمی کنند؟ چرا مشارکتی ها، سازمان مجاهدین و نهضت آزادی ها، بهاییان، و طراحان براندازی جمهوری اسلامی، همه از موسوی حمایت میکنند؟ اینکه دیگر به خود آقای موسوی مربوط می شود!
7- چطور می شود که اهانتهای مکرری در این چهار سال به دکتر صورت می گیرد لقبهای مختلفی از کوتوله سیاسی تا آدم خرافاتی و اس ام اس های موهن در مورد وی ایجاد می شود و هیچ کدام از آنها بی ادبی محسوب نمی شود اما دکتر هنگامی که پس از 4 سال سکوت خود را می شکند می شود بی ادبی؟


 نوشته شده توسط نشریه چشمه در دوشنبه 88/9/2 و ساعت 2:41 عصر | نظرات دیگران()

))) 4 سال گذشته جزو سخت‌ترین مقاطع تاریخ ملت ایران در قرن معاصر بود. در این سالها بحران‌های عظیم سیاسی و اقتصادی جهان، اشغال افغانستان، تهدید به حمله، تحریم بی‌سابقه و فشار اقتصادی و سنگین‌ترین جنگ روانی علیه یک ملت جریان داشت اما ملت ایران در برابر همه فشارها ایستاد و امروز می‌بینیم که اعتماد به نفس و خودباوری و امید به آینده و عزت ملت ایران در نقطه اوج است.

))) ‌در این 4 سال در عرصه اقتصادی علی‌رغم همه فشارها، دستاوردهای عظیمی در اختیار ملت ایران قرار گرفت در شرایطی که تقریباً همه کشورهای بلوک سرمایه‌داری و وابستگانشان در شرایط بحرانی و التهاب اقتصادی بسر می‌برند اما در ایران عزیز ما شاهد یک ثبات نسبی بالا هستیم و رشد و تولید و سرمایه‌گذاری ما روزافزون است.

))) در طی 50 سال از شروع صنعت فولاد در ایران ظرفیت تولید 10 میلیون تن بود که اکنون این میزان به 17.7 میلیون تن رسید یعنی شاهد 70 درصد رشد در این صنعت بودیم؛ ظرفیت سیمان ایران نیز پیش از این دولت 34 میلیون تن بود که امروز به 64 میلیون تن رسیده است و در زمینه آلومینیم نیز رقم 218 هزار تن به 457 هزار تن رسیده است.

))) در پتروشیمی تولید 24 میلیون تنی در سال در پیش از این دولت به بیش از 48 میلیون تن در سال رسیده و در زمینه مس نیز آمار تولید 178 هزار تنی به 260 هزار تن رسیده و در مجموع اکنون کارخانه‌های ما در آرامش بسر می‌برند.

))) تولید نفتی ایران نیز در دولت نهم به بیش از سه برابر بالاترین مقدار تولید در دولتهای قبل رسید و علی‌رغم تحریم‌های شدید در طول این 4 سال ما شاهد بیش از 66 میلیارد دلار سرمایه‌گذاری و 70 میلیارد دلار قرارداد جدید نفتی هستیم.

))) در زمینه علم و فناوری نیز تا سال 83، 3هزار و 500 مقاله علمی داشتیم که در سال 87 و فقط در وزارت علوم 13 هزار و 500 مقاله علمی به ثبت رسیده است، در زمینه اختراعات نیز قبل از انقلاب ثبت اختراع نداشتیم اما پس از آن 4650 اختراع اختراع به ثبت رسیده بود که در 4 سال دولت نهم به بیش از 20 هزار اختراع رسید.

))) در عرصه هسته‌ای امروز ما جزو چند کشور هسته‌ای جهان و در عرصه هوافضا جزو 9 کشور جهان و در بیوتکنولوژی، نانوتکنولوژی و سلو‌ل‌های بنیادی جزو چند کشور برتر جهان هستیم و عمران و آبادانی در این دولت سه برابر مدت مشابه دولت قبل بوده است.

))) نرخ بیکاری در ابتدای آغاز به کار دولت نهم 12.9 درصد بود اما علی‌رغم آنکه حدود 50 درصد بیش از پیش‌بینی قانون برنامه نیرو وارد بازار شد، نرخ بیکاری در دولت نهم به 10 درصد کاهش یافت و تعداد 800 هزار نفر از بیکاران کم شد.

))) برخلاف برخی‌ها که خیال می‌کنند تهدید را با سازش می‌توان برطرف کرد، ملت ما نشان داد که راه برطرف کردن تهدید، موضع اقتدار است و می‌بینید کسانی که 3 سال قبل می‌گفتند می‌خواهیم ایران را از نقشه دنیا حذف کنیم، امروز در تمجید از فرهنگ و تاریخ ملت ایران مسابقه گذاشته‌اند و همان کسانی که می‌گفتند می‌خواهیم ایران را منزوی کنیم، امروز خواستار مشارکت ایران در مدیریت جهان هستند و ملت ایران نیز آماده مشارکت در مدیریت جهانی برمبنای صلح، امنیت و برادری است.

))) این آغاز راه است و باور ما این است که ملت ایران ظرفیت‌های عظیمی دارد و همه این تحولات نشاندهنده آن است که همه این ظرفیت‌های عظیم هنوز شکوفا نشده چرا که برای این شکوفایی تازه بسترسازی انجام شده است.

))) همه ما باور داریم که ملت ایران برای تصمیمات و کارهای بزرگ آمادگی دارد و می‌‌توانددر عرصه‌های جهانی نقش‌آفرینی کند و اثبات شد که ساختن ایران و نقش‌آفرینی در عرصه‌های جهانی لازم و ملزوم یکدیگر هستند؛ باور ما این است که امروز شرایط برای جهش‌ها و تصمیمات بزرگتر آماده شده و ملت ایران در آستانه حرکت‌های بزرگ به سمت قله‌ها است و البته این بدان معنا نیست که اشکلات وجود ندارد اما مهمتر از همه عزم یک ملت برای فتح قله‌های بلند است امروز این عزم و اعتماد به نفس و خودباوری ملی در اوج قرار دارد.


 نوشته شده توسط نشریه چشمه در دوشنبه 88/9/2 و ساعت 2:20 عصر | نظرات دیگران()

بر خلاف همه تحلیل هایی که تا به حال شده است، بنظر می رسد که این سید محمد خاتمی بود که بازی مهندس میرحسین موسوی را بر هم زد و نه بر عکس. اساساً خاتمی خود مستقلاً بازی خاصی را برای انتخابات ریاست جمهوری طراحی نکرده بود که بتوان از بر هم خوردن آن سخن گفت. خروج خاتمی طراحی هایی که مهندس موسوی ترتیب داده بود را به طور کامل با شکست مواجه ساخت.

مهندس موسوی از چند ماه قبل با طراحی مشخصی وارد فضای سیاسی و انتخاباتی شد و یکی از مهم ترین قطعه های پازل طراحی شده توسط او حضور خاتمی در عرصه بود! اگر چه مهندس مواضع انتخاباتی خود را اصولاً در تقابل با احمدی نژاد و دولت نهم چیده بود، اما نیاز داشت که در عین حال جایی بیرون از دعوای همیشگی احمدی نژاد و مخالفانش بایستد. تنها شیو? تحقق این امر آن بود که کاندیدای «مخالفان همیشگی احمدی نژاد» نیز در صحنه حاضر باشد.

این موقعیت برای او چند مزیت داشت. اول اینکه قرار گرفتن او در سایه درگیری جاری میان هواداران احمدی نژاد و خاتمی امکان حرکت « چراغ خاموش » را فراهم می ساخت و توجه رقیب را عمدتاً به تحرکات پر سر و صدای خاتمی معطوف می کرد. در عین حال موسوی می توانست به تدریج با شکل دادن به فضای « نه این، نه آن »، خود را به عنوان گزینه ای که هم نقاط قوت خاتمی و هم نقاط قوت احمدی نژاد را دارد و معایب هیچ یک از این دو را ندارد، تعریف کند، اما از هر دوی اینها مهم تر، موسوی و تیم انتخاباتی او به طور محسوسی چشم امید ( یا بگویم طمع! ) به بدنه اجتماعی جریان اصولگرا دوخته بودند. در چنین فضایی آنان می توانستند از طریق تمسک به ادبیات اصولی و انقلابی و تفکیک خود از جریان اصلاح طلب موجود، بخش هایی از این عقبه اجتماعی را که به دلایلی از احمدی نژاد و دولت نهم گله مند است، با خود همراه سازند.

با چنین تحلیلی مهندس موسوی به گونه ای هوشمندانه خاتمی را به سمت کاندیداتوری هل داد! از نظر او ماجرا از دو حال خارج نبود. یا او در پیشبرد پروژه طراحی شده موفق نمی شد. در این صورت او می توانست کمی قبل از انتخابات ( مثلاً زمان ثبت نام ) با استناد به دلایلی چون شرایط حساس کشور و ... به نفع خاتمی انصراف دهد. ضمن اینکه به هر حال از زاویه ای متفاوت انتقاداتی به دکتر احمدی نژاد وارد کرده و دست کم بخشی از عقبه اجتماعی او را دچار تردید و تزلزل کرده بود. اما اگر میرحسین در اجرای بازی طراحی شده خود موفق و قادر به ایجاد موج اجتماعی می شد، اطمینان داشت که خاتمی نهایتاً خود را از چنگال بازیگردانان خلاص خواهد کرد و به نفع او انصراف خواهد داد. ممکن بود این مسأله با واکنش منفی هواداران خاتمی مواجه شود ولی بخش قابل ملاحظه ای از آنان همان گونه که در سال 84 ، ظرف یک هفته متقاعد شدند که برای جلوگیری از خطر فاشیسم (!) به عالیجناب سرخپوش سابق رأی دهند، حالا هم می توانستند ظرف دو سه هفته راجع به رأی به مهندس موسوی قانع شوند.

باید اعتراف کرد که مهندس موسوی مراحل اولیه پروژه خود را با موفقیت اجرا کرد. اما انصراف خاتمی، این طراحی را در همان مراحل آغازین نابود کرد.

البته انتخابات ریاست جمهوری ما طی ادوار اخیر غالباً با نتایج غیر منتظره همراه بوده است و به ویژه تحولات یکی دو هفته آخر نقش تعیین کننده ای در شکل گیری این نتیجه دارد. بر این مبنا پیروزی مهندس موسوی یا حتی حجه الاسلام کروبی در انتخابات محال نیست. ولی بنظر می رسد که احتمال این پیروزی به شدت کاهش یافته است.

http://sajjadsaffar.blogfa.com
 نوشته شده توسط نشریه چشمه در دوشنبه 88/4/8 و ساعت 6:52 عصر | نظرات دیگران()

دلیل استعفای شما از نخست وزیری در شهریور سال 67 چه بود؟چه اتفاقی افتاده بود که بدون اطلاع امام و رییس جمهور وقت، آیه ا... خامنه ای از سمت خود کناره گیری کردید ؟بگونه ای که این عمل مورد اعتراض شدید امام قرار گرفت امام طی بیانیه ای خطاب به میرحسین فرمودند:" جناب آقاى موسوى، نخست وزیر محترم.

نامه استعفاى شما باعث تعجب شد.حق این بود که اگر تصمیم بدین کار داشتید، لااقل من و یا مسئولین رده بالاى نظام را در جریان مى‏گذاشتید. در زمانى که مردم حزب ا... براى یارى اسلام فرزندان خود را به قربانگاه مى‏برند چه وقت گله و استعفا است. شما در سنگر نخست وزیرى، در چهارچوب اسلام و قانون اساسى، به خدمت خود ادامه دهید.  در صورتى که نسبت به بعضى از وزرا به توافق نمى‏رسید، چون گذشته عمل مى‏شود. این حق قانونى مجلس است که به هر وزیرى که مایل بود رأى دهد.تعزیرات از این پس در اختیار مجمع تشخیص مصلحت است، که اگر صلاح بداند به هر میزان که مایل باشد در اختیار دولت قرار خواهد داد. همه باید به خدا پناه بریم؛ و در مواقع عصبانیت دست به کارهایى نزنیم که دشمنان اسلام از آن سوء استفاده کنند. "  (صحیفه نور، ج‏21، ص: 124) براستی جنابعالی که در آخرین سال نخست وزیری تان آن هم در آن شرایط بحرانی به خاطر عدم تایید یکی دوتن از وزرایتان بدون اطلاع امام ورییس جمهور استعفا داده اید در صورت رییس جمهور شدن با مجلس هشتم چگونه تعامل خواهید کرد ؟ آیا اگر مجلس با شما نیزهمانند دکتر احمدی نژاد برخورد کند هر هفته چند بار استعفا خواهید داد؟! در برابر بیش از 40 هزار سیاه نمایی وبیش از 3000  تخریب که نسبت به دولت نهم انجام شده اگر یک دهم این حجم نسبت به دولت جنابعالی صورت گیرد چه عکس العملی از خود نشان خواهید داد؟

2) همان طور که خود بهتر می دانید آیت ا... خامنه ای در دور دوم ریاست جمهوری اشان بر تغییر جنابعالی تاکید داشتند ودلیل آن را عدم کارآمدی شما وکابینه اتان می دانستند"هاشمی رفسنجانی در خاطرات خود در این خصوص می‌نویسد: «... نظر آقای خامنه‌ای این است که این ها خوب کار نکرده‌اند و جایز نیست دوباره مأمور تشکیل کابینه شوند....". به یاد دارید که درنهایت با پا درمیانی حضرت امام ره که بخاطر حساس بودن شرایط آن زمان امکان تغییر کابینه را خلاف مصالح کشور دانستند رئیس جمهور دوباره و بطور مصلحتی تن به خواست نمایندگان مجلس داد. اکنون فکر می کنید پس از 20 سال کنار بودن از کار اجرایی، در شما توانایی اداره مطلوب کشور ایجاد شده باشد که معظم له در جایگاه رهبری از شما رضایت داشته باشند ؟

3) جنابعالی در شرایط جنگی مسؤولیت اجرایی کشور را به عهده داشتید؛ شرایطی که کشور با روش کوپنی اداره می شد و همه چیز در کنترل دولت بود؛ مردم حتی برای گرفتن سیب زمینی نیز باید ساعت ها در صف می ایستادند. در آن زمان مردم به خاطر شرایط جنگی همه سختی ها را تحمل می کردند و دم بر نمی آوردند ولی امروز شرایط تغییر کرده اگر در زمستان 30 درجه زیر صفر قیمت گوجه افزایش یابد وزیر را به مجلس فرا می خوانند و از رییس جمهور توضیح می خواهند؛ در مطبوعات تیتر اول می شود و مردم هم برایشان قابل تحمل نیست. فکر می کنید با آن تجربه آن دوران می توان امروز کشور را اداره کرد.

4) در اظهاراتی که در جمع اعضای ستادتان داشتید فرموده بودید : « آن چه که باعث این حرکت شده است و ما دور هم جمع شده ایم، این است که حرکت ها متناسب با عظمت انقلاب و اهدافی که انقلاب اعلام کرده است و ظرفیت هایی که انقلاب ایجاد کرده، نیست و چه بسا انحرافاتی هم در این رابطه وجود داشته باشد.» .» لطفا بفرمایید آیا وقتی که در 8سال دوران به اصطلاح اصلاحات در سایه سار جامعه مدنی که جنابعالی در نامه اخیرتان به آقای خاتمی به آن افتخار کرده اید! مهمترین ارزش های اسلام و انقلاب مورد تهاجم قرار گرفت،تظاهرات علیه خدا جایز شمرده شد، استیضاح امام زمان (عج) در ملا عام از سوی دبیر کل حزب مشارکت در دستور کار قرار گرفت، امام حسین (ع) خشونت طلب خوانده شد، افکار امام از سوی اکبر گنجی عضو حزب مشارکت، قدیمی و کهنه و شایسته موزه تاریخ دانسته شد، جامعه مدنی به جای جامعه ولایی ومهدوی نشست، انقلاب  از مسیر خودش منحرف شد یا اکنون که شعارهای امام و انقلاب در بلندترین تریبون سیاسی جهان، سازمان ملل، توسط رییس جمهور عزیزمان به گوش جهانیان می رسد ونسیم روح بخش اسلام ناب امام فضای جهان را آکنده از عطر وجود خود ساخته است؟  

مطالب فوق و حمایت صریح حزب مشارکت از جنابعالی، موضوع را بر مردم آشکار کرد که سکوت شما در سال های سیاه به اصطلاح اصلاحات از سر رضایت و باورمندی آن راه انحرافی بوده است و همان طور که اظهار داشته اید هنوز هم به آن افتخار می کنید!

5) در نامه به آقای خاتمی "پیشرفت های بدست آمده در انرژی هسته ای و ارتقای موقعیت جهانی نظام و کشور "را از ثمرات دوران ریاست آقای خاتمی دانسته که "درکشان به مرور زمان و یا نگاه‌های عمیق نیاز دارد"! براستی به این جملاتی که نوشته اید باور دارید یا فقط در راستای تبلیغات انتخاباتی به خامه قلم در آورده اید؟

آیا به یاد ندارید در دولت آقای خاتمی به تعلیق، افتخار می شد و در مجلس ششم برای پذیرش تعلیق کامل هسته ای طرح سه فوریتی ارایه می گردید؟

آیا جز این است که در سایه سیاست های منفعلانه دولت اصلاحات تمامی سایت های هسته ای ما در زیر دوربین های آژانس مهر و موم شده بود و کشورهای زورگوی اروپایی و آمریکا اجازه داشتن حتی 3سانتریفیوژ را به ما نمی دادند و از این بدتر حتی دانشمندان هسته ای ما را از تحقیق و مطالعه در این باره محروم کرده بودند؟ ولی هم اکنون در سایه سیاستهای عزتمندانه دولت نهم و مقاومت مردم در برابر تهدیدها و تحریمها, دشمنان در پرونده هسته ای ایران به شکست خود اعتراف می کنند.

آقای میر حسین ما شما را خیلی بهتر از این می دانستیم لطفا میر حسین ذهن ما را خراب نکنید.


 نوشته شده توسط نشریه چشمه در دوشنبه 88/4/8 و ساعت 6:30 عصر | نظرات دیگران()
<      1   2      
درباره خودم

نشریه چشمه
نشریه چشمه
نشریه چشمه / هفته نامه سیاسی فرهنگی خبری / منتشره در دانشگاه فردوسی مشهد صاحب امتیاز و مدیر مسئول : حمیدرضا خداوردی ندرآبادی سردبیر : مهدی عبدی

آمار وبلاگ
بازدید امروز: 22
بازدید دیروز: 203
مجموع بازدیدها: 207976
فهرست موضوعی یادداشت ها
اخبار هفتگی[23] . اخبار کوتاه[13] . احمدی نژاد[11] . انتخابات 88[11] . پی دی اف نشریه چشمه[10] . PDF[9] . انقلاب اسلامی[8] . امام خمینی (ره)[7] . اصلاح طلبان[7] . سخنان امام خمینی (ره)[6] . شعر[5] . بیانات مقام معظم رهبری[5] . خاتمی[5] . اسرائیل[4] . پی دی اف[4] . کروبی[4] . میرحسین موسوی[4] . هاشمی رفسنجانی[3] . قزوه[3] . قوه قضائیه[3] . میر حسین موسوی[3] . انتخابات[3] . آرمانهای انقلاب اسلامی[3] . آمریکا[3] . حسین موسویان[3] . جاسوس هسته ای[3] . اهل بیت (ع)[2] . دانشگاه آزاد[2] . دولت نهم[2] . اخبار کوتاه[2] . آرمان های انقلاب[2] . 16 آذر[2] . امام علی (ع)[2] . اسلام[2] . اقتصاد[2] . مناظره[2] . لاریجانی[2] . مفسد اقتصادی[2] . رژیم پهلوی[2] . سیاست خارجه[2] . شهید آوینی[2] . فرهنگ[2] . غرب[2] . لیبرالیسم[2] . ماهواره امید . مجلس ششم . مجلس شورای اسلامی . محرم . محمدرضا شاه . محمود احمدی نژاد . مذهبی ها . مسئله هسته ای . مسیح مهاجری . مطهری . مفاخر ملی . غرور ملی . غزه . فتح خون . فرح . فلسطین . فوکویاما . شماره 31 . شهید . شیعه . صادق هدایت . صهیونیسم . طرح وحدت ملی . طنز . عدالت . علم . عماد مغنیه . سیاست خارجی . سید حسن خمینی . سید حسن عاملی . سید حسن نصرالله . سید مهدی شجاعی . شاه . سعادت بشر . سلمان رشدی . مقام معظم رهبری . لبنان . لیبرال دموکراسی . کلانشهر . همایش صدمین سال قانونگذاری . وزارت اطلاعات . یادگار امام . کاخ مرمر . کنفرانس ضد نژادپرستی . نسل سوم . نشریه چشمه . نهج البلاغه . نیروی انتظامی . امام حسین (ع) . اصلاحات . اصولگرایان . اشراف مذهبی . اخبار کوتاه هفتگی . انتخابات ریاست جمهوری . انتظار . انتقاد . انرژی هسته ای . 18 تیر . 22 بهمن . ‏ خلیج فارس . 13 آبان . آرمانهای انقلاب . آزادی . آسیب های اجتماعی . اس ام اس . استعفای میر حسین موسوی . آمریکا . آمریکا ستیزی . آیات شیطانی . رابطه با آمریکا . راه امام . راهپیمایی . دانشگاه فردوسی مشهد . دموکراسی . دهه چهارم . دهه فجر . دوربان 2 . دوربین مداربسته . حکومت . حمله آمریکا . حکومت . حکومت دینی . حکومت مردمی . خودسوزی . پوچ گرایی . بسیج دانشجویی . انگلیس . پیشرفت . تربیت . تروریسم . تمسخر . توهین به اسلام . جامعیت اسلام . جامعیت امام علی (ع) . جامعیت در علوم . جانباز . جمع اضداد بین احساسات . جمهوری اسلامی . جنبش دانشجویی . جنبش سبز . جنگ 33 روزه . حاج رضوان . حسن روحانی .
جستجو در صفحه

لوگوی دوستان
خبر نامه