نشریه چشمه
))) 4 سال گذشته جزو سختترین مقاطع تاریخ ملت ایران در قرن معاصر بود. در این سالها بحرانهای عظیم سیاسی و اقتصادی جهان، اشغال افغانستان، تهدید به حمله، تحریم بیسابقه و فشار اقتصادی و سنگینترین جنگ روانی علیه یک ملت جریان داشت اما ملت ایران در برابر همه فشارها ایستاد و امروز میبینیم که اعتماد به نفس و خودباوری و امید به آینده و عزت ملت ایران در نقطه اوج است.
))) در این 4 سال در عرصه اقتصادی علیرغم همه فشارها، دستاوردهای عظیمی در اختیار ملت ایران قرار گرفت در شرایطی که تقریباً همه کشورهای بلوک سرمایهداری و وابستگانشان در شرایط بحرانی و التهاب اقتصادی بسر میبرند اما در ایران عزیز ما شاهد یک ثبات نسبی بالا هستیم و رشد و تولید و سرمایهگذاری ما روزافزون است.
))) در طی 50 سال از شروع صنعت فولاد در ایران ظرفیت تولید 10 میلیون تن بود که اکنون این میزان به 17.7 میلیون تن رسید یعنی شاهد 70 درصد رشد در این صنعت بودیم؛ ظرفیت سیمان ایران نیز پیش از این دولت 34 میلیون تن بود که امروز به 64 میلیون تن رسیده است و در زمینه آلومینیم نیز رقم 218 هزار تن به 457 هزار تن رسیده است.
))) در پتروشیمی تولید 24 میلیون تنی در سال در پیش از این دولت به بیش از 48 میلیون تن در سال رسیده و در زمینه مس نیز آمار تولید 178 هزار تنی به 260 هزار تن رسیده و در مجموع اکنون کارخانههای ما در آرامش بسر میبرند.
))) تولید نفتی ایران نیز در دولت نهم به بیش از سه برابر بالاترین مقدار تولید در دولتهای قبل رسید و علیرغم تحریمهای شدید در طول این 4 سال ما شاهد بیش از 66 میلیارد دلار سرمایهگذاری و 70 میلیارد دلار قرارداد جدید نفتی هستیم.
))) در زمینه علم و فناوری نیز تا سال 83، 3هزار و 500 مقاله علمی داشتیم که در سال 87 و فقط در وزارت علوم 13 هزار و 500 مقاله علمی به ثبت رسیده است، در زمینه اختراعات نیز قبل از انقلاب ثبت اختراع نداشتیم اما پس از آن 4650 اختراع اختراع به ثبت رسیده بود که در 4 سال دولت نهم به بیش از 20 هزار اختراع رسید.
))) در عرصه هستهای امروز ما جزو چند کشور هستهای جهان و در عرصه هوافضا جزو 9 کشور جهان و در بیوتکنولوژی، نانوتکنولوژی و سلولهای بنیادی جزو چند کشور برتر جهان هستیم و عمران و آبادانی در این دولت سه برابر مدت مشابه دولت قبل بوده است.
))) نرخ بیکاری در ابتدای آغاز به کار دولت نهم 12.9 درصد بود اما علیرغم آنکه حدود 50 درصد بیش از پیشبینی قانون برنامه نیرو وارد بازار شد، نرخ بیکاری در دولت نهم به 10 درصد کاهش یافت و تعداد 800 هزار نفر از بیکاران کم شد.
))) برخلاف برخیها که خیال میکنند تهدید را با سازش میتوان برطرف کرد، ملت ما نشان داد که راه برطرف کردن تهدید، موضع اقتدار است و میبینید کسانی که 3 سال قبل میگفتند میخواهیم ایران را از نقشه دنیا حذف کنیم، امروز در تمجید از فرهنگ و تاریخ ملت ایران مسابقه گذاشتهاند و همان کسانی که میگفتند میخواهیم ایران را منزوی کنیم، امروز خواستار مشارکت ایران در مدیریت جهان هستند و ملت ایران نیز آماده مشارکت در مدیریت جهانی برمبنای صلح، امنیت و برادری است.
))) این آغاز راه است و باور ما این است که ملت ایران ظرفیتهای عظیمی دارد و همه این تحولات نشاندهنده آن است که همه این ظرفیتهای عظیم هنوز شکوفا نشده چرا که برای این شکوفایی تازه بسترسازی انجام شده است.
))) همه ما باور داریم که ملت ایران برای تصمیمات و کارهای بزرگ آمادگی دارد و میتوانددر عرصههای جهانی نقشآفرینی کند و اثبات شد که ساختن ایران و نقشآفرینی در عرصههای جهانی لازم و ملزوم یکدیگر هستند؛ باور ما این است که امروز شرایط برای جهشها و تصمیمات بزرگتر آماده شده و ملت ایران در آستانه حرکتهای بزرگ به سمت قلهها است و البته این بدان معنا نیست که اشکلات وجود ندارد اما مهمتر از همه عزم یک ملت برای فتح قلههای بلند است امروز این عزم و اعتماد به نفس و خودباوری ملی در اوج قرار دارد.
تربیت یافتگان انقلاب اسلامی، بر این باورند که «انتقاد»، قرین «انقلاب» است و عامل پویایی آن. نرم افزار انقلاب اسلامی، «انتقاد از وضع موجود» است و کسانی که این را برنمی تابند، بی تردید بدنبال توقف انقلاب هستند. «دوستان نادان» که خود را محب انقلاب معرفی می کنند، می پندارند که اگر انتقادی از شرایط موجود صورت گیرد، ضربه هولناکی بر پیکره انقلاب وارد شده است. از این رو «دلسوزانه»! بدنبال توجیه کاستی ها برآمده و اصطلاحاً «ماست مالی» می کنند... براستی محک ما در انتقاد چه باید باشد؟
بهتر است از منظر «توجیه گران خسته» به این موضوع بنگریم. برای مثال، از جمله اساسی ترین انتقاداتی که به جمهوری اسلامی وارد می شود، وجود فقر اقتصادی و بی عدالتی است، که حتی از زبان رهبر انقلاب نیز بارها شنیده ایم. تا می خواهی وارد این موضوع شوی، سلسله ای از منطق ها را چیده و توجیه وضع موجود را می آغازند. توجه بفرمایید:
?. مگر فقر اقتصادی مختص ایران است؟ همین بیخ گوش ما را ببینید که در افغانستان و عراق چه می گذرد. ?. شما که اوضاع اقتصادی سال های قبل از انقلاب را ندیده اید. اگر بودید، حالا می دانستید که در اثر انقلاب اسلامی چه تغییرات مثبتی در زندگی مردم رخ داده است. ?. اگر سری به امریکا بزنید، آنوقت قدر انقلاب را می دانید. خیابان های نیویورک مملو از فقرایی است که از تامین ابتدایی ترین امکان معاش ناتوانند. از تغذیه مناسب بی بهره اند و خلاصه اینکه بیچاره و بدبخت اند. مقایسه های حمایت آمیز از انقلاب اسلامی، معمولاً خارج از این سه نیستند. اما آیا این مقایسه ها اصالت دارند؟
از فقره ی افغانستان و عراق درمی گذریم که ناگفته پیداست که مقایسه ایران انقلابی با نظایر این کشورهای فلک زده، تا چه اندازه سخیف است. کشوری که داعیه ی تفکر جهانی دارد، چگونه می تواند به برتری خود بر افغانستان بنازد؟!
در باب مقایسه سال های قبل و بعد از انقلاب نیز نمی خواهیم زیاد توقف نماییم. هر چند جهش های ناشی از انقلاب اسلامی، بر آنچه در سال های قبل از انقلاب رخ داده، می چربد، ولی این مقایسه را نیز چندان موجه نمی دانیم. چرا که معتقدیم ماهیت دو مقطع یاد شده کاملاً متفاوت از هم بوده است. مملکتی که «شاهنشاه دیکتاتور» بر آن حاکم است، نمی تواند همپای حاکمیت اسلام باشد. پس این مقایسه، رسمیت ندارد.
اما جالب ترین فقره از این دست توجیهات، مقایسه اوضاع اقتصادی و اجتماعی جمهوری اسلامی ایران با امریکا و سایر ممالک غربی است. هر چند تصویر کردن آنچه در آن کشورها می گذرد، می تواند تصورات خیالی و دور از واقعیت را باطل سازد، ولی نمی تواند مبنای درستی برای ارزیابی عملکرد انقلاب اسلامی باشد. موضوع فقر اقتصادی را در نظر بگیرید.
مگر برنامه ریزان اقتصادی امریکا ادعا دارند که می خواهند فقر را ریشه کن نمایند؟ آیا اصولاً نظام اقتصادی کاپیتالیستی با محوریت بازار آزاد، بدنیال بهره مندی «همگان» است؟ جایگاه «عدالت» ـ به مفهومی که ما می شناسیم ـ در تفکر لیبرالی کجاست؟ عصاره ی اقتصاد سرمایه داری در این خلاصه می شود که: «برای بهره مندی عده ای، ناگزیر باید عده ای دیگر محروم شوند». از این رو هیچگاه ادعا نمی کنند که زندگی «همه» را سامان خواهند داد . اساساً «عدالت» در نگاه سرمایه دارانه، چیزی جز «توانایی قاپیدن» نیست. به واقع، فقرِ بخشی از جامعه، هزینه ی رفاه بخش دیگری از جامعه ی سرمایه داری است. مگر تفکر تکنوکرات های عصر سازندگی در ایران، غیر از این بود؟ مگر اینها نمی گفتند برای حرکت چرخ های توسعه ی اقتصادی، چاره ای جز آنکه عده ای فراموش شوند، نیست؟ مگر باور این قبیله بر این استوار نبود که برای استقرار عدالت اجتماعی، ابتدا باید توسعه یافت و ثروتمند شد آنگاه به توزیع ثروت پرداخت؟
اما نگاه اسلام به موضوع، دیگرگونه است. ادعای اسلام چیز دیگری است. از نظر اسلام، تمام نفوس، حق بهره مندی دارند و نمی توان به بهانه ی برخورداری دسته ای، دسته ای دیگر را محروم ساخت. بنابراین جمهوری اسلامی نیز نمی تواند خود را افغانستان و امریکا یا ایران شاهنشاهی مقایسه کند؟ چرا که از یک سنخ نیستند.
محک مقایسه ی انقلاب اسلامی، تنها و تنها خودش است. یعنی انقلاب اسلامی را با خودش مقایسه می کنیم و نه با دیگری. در تمام انتقاداتی که از وضع موجود می شود، ملاک انتقاد، خود انقلاب و آرمانهایش است و نه چیز دیگر. دلسوزان نیز اگر بدنبال تقویت انقلاب هستند، باید که چشم ها را شسته و انقلاب را دوباره مرور نمایند تا ببینند آنچه را که می باید. نمی توان دلخوش بود که از چند کشور فقیر و درمانده پیشی گرفته ایم و یا اینکه دیگران هم وضعشان بهتر از ما نیست. این توجیهات، شایسته ی یک تفکر جهانی نیست.
http://asretadbir.blogfa.com