نشریه چشمه
خواص طرفدار حق، در هنگام عمل به تکالیف دشوار و در برابر امتحانهاى سخت، یا آن طورند که به راحتى از متاع و بهرههاى زندگى دنیوى دست بر مىدارند و یا چنانند که در شرایط سخت و دشوار نمىتوانند بر زیباییهاى مادى زندگى نظیر مقام، شهرت، پول، لذت و راحتى چشم فروبندند. بنا بر این هرگاه تعداد خواص طرفدار حق که حاضرند در پاى عمل به تکلیف از متاع دنیا دست بردارند و حتى از جان خود دست بشویند، بیشتر باشد؛ آن جامعه کاملا بیمه خواهد شد و هیچگاه دچار حالت دوران امام حسین(ع) نمىشود.
... و از آن فراتر ، از فراز بلند آسمان کهکشان بنگر! خورشیدی از میان خورشیدهای بیشمار آسمان لا یتناهی ، منظومه ای غریب ، و از آن میان سیاره ای غریب تر ، بر پهنه اش جانورانی شگفت هر یک با آسمان لایتناهی در درون ، اما بی خبر از غیر ، سر در مغازه تنهایی درون خویش فرو برده ، سرگرم با هیاکل موهوم و انگاره های دروغین ... و این هنگامه غریب در دشت کربلا آیا جای ملامتی هست ؟
آری ، انسان امانتدار آفرینش خویش است و عوالم بیرونی اش عکسی است از عالم درون او در لوح آینه سان وجود . طوفان کربلا ، طوفان ابتلایی است که انسانیت را در خود گرفته و آن کرانه های فراغت ، سراب های غفلتی بیش نیست . انسان قلب عالم هستی و حامل عرش الرحمن است. و این سیاره ، عرصه تکوین. اینجا پهنه اختیار انسان است و آسمان عرصه جبروت ، و امر تکوین در این میانه تقدیر می شود ... آه از بار امانت که چه سنگین است !
ای همسفر ، نیک بنگر که در کجایی ! مباد که از سر غفلت ، این سفینه اجل را مامنی جاودان بینگاری و در این توهم ، از سفر آسمانی خویش غافل شوی . نیک بنگر ! فراز سرت آسمان است و زیر پایت سفینه ای که در دریای حیرت به امان عشق رها شده است . این جاذبه عشق است که او را با عنان توکل به خورشید بسته است و خورشید نیز در طواف شمسی دیگر است و آن شمس نیز در طواف شمسی دیگر و ... و همه در طواف شمس الشموس عشق ، حسین بن علی علیه السلام ...مگر نه اینکه او خود مسافر این سفینه اجل است ؟ یاران ! اینجا حیرتکده عقل است ... و تا «خود» باقی است ، این «حیرت» باقی است . پس کار را باید به «می» واگذاشت ؛ آن می که تو را از «خویش» می رهاند و من وما را در مسلخ او به قتل می رساند . آه ! اِنَّ ا... شاءَ اَنْ یَراکَ قَتیلاً
عالم همه در طواف عشق است و دایره دار این طواف ، حسین است . اینجا در کربلا ، در سرچشمه جاذبه ای که عالم را بر محور عشق نظام داده است ، شیطان اکنون در گیر و دار آخرین نبرد خویش با سپاه عشق است و امروز در کربلاست که شمشیر شیطان از خون شکست می خورد ؛ از خون عاشق ، خون شهید .