نشریه چشمه
جریانات مختلف عزاداری و شیوه های گوناگون عزاداری از جهت وخامت و وزانت طیف وسیعی را می سازند که می توان یک سر آن را نزد امثال حاج منصور ارضی و حاج سعید حدادیان یافت و سر دیگر آن را نزد جریانی که در این قسمت مورد بحث قرار می گیرد . نگارنده معتقد است هر هیاتی که به همان اندازه این ویژگی ها در آن ذاتی شده باشد باید احساس خطر کرده و برای اصلاح آن چاره اندیشی کند.
ویژگی های موردنظر را می توان در چهار دسته طبقه بندی کرد.
الف) بیان و سبک ادبی
1 . تقلید از ترانه های مبتذل که بعضا به آن جا میرسد که در یک مصرع نام یکی از معصومین جایگزین نام معشوقه مربوطه ترانه ساز می شود .
2 . رو آوردن به صراحت در بیان جزئیات مصائب و بعبارت دیگر مکشوفه خوانی
3 . تاکید بر ظاهر ائمه، بیان معاشقاتی پیرامون خطو خال و بازو و گیسو آن بزرگواران و استفاده از تعبیرات عامیانه برای ابراز عشق.
4 . ادبیات کم مایه و بی بهره از آرایه خای ادبی در مقایسه با سبک های سنتی اصیل.
ب) مضمون مدایح و مراثی:
1 . تبدیل حب ائمه به عشقی شخصی و صرفا احساسی و دور کردن آن از تولایی دارای ابعاد معرفتی و عملی.
2 . بالا بردن ائمه و حب آنان تا حدی که جای خدا و حب خدا را می گیرد. و مضامین کفر آمیزی چون "خدای من حسینه" یا مباهات به فراموشی خدا
در اثر عشق به ائمه (ع)
3 . بی مبلاتی از بهره گیری خرافات ، تحریفات و ...
4 . تاکید بیش از حد بر مساله زیارت بنحوی که برای مثال کربلا و کربلا رفتن، تمام آرمان شاعر را تشکیل می دهد و کربلایی زیستن کمتر مورد توجه قرار می گیرد.
ج) سبک عزاداری و نوحه خوانی:
1 . تکیه بر آهنگهای هیجان آور و تند و مبادرت به حرکات موزون.
2 . چربیدن سینه زنی های پر فشار و پر سر و صدا بر اشک و سوز و حزن.
3 . استفاده از عواملی چون صدای مداح سیستم صوتی و ... برای هیجانی کردن فضا تا حد ممکن.
د) فضای کلی :
1 . رواج نمادها و عادات خاص چون سیگار کشیدن ، شلوار های خاص ، لخت شدن و ...
2 . به فراموشی سپردن سخنرانی و موعظه ، زیارت و ... یا قرار گرفتن آنها در حاشیه مجلس بنحوی که مو عظه یا زیارت و دعا اگر خوانده شود هم مقدمه سینه زنی است.
3 . محوریت مداح و کاهش نفوذ روحانیون و ارتباطات شخصی فضای هیئت.
4 . آمیخته شدن شدن طرفداران انقلاب و غیر انقلابیون و ضد انقلابیون باهم فقط برای سینه زنی بدون هیچ معیار دیگری برای پیوند دادن افراد .
مجددا تاکید میشود هر هیاتی ممکن است تنها یک- دو تا از ویژگی های مذکور را داشته باشد و البته این ویژگی ها - هر چند به لحاظ فقهی نتوان اشکالی درآن یافت – یک زنگ خطر اخلاقی و فرهنگی می باشد.