نشریه چشمه
هر چه بود گذشت . آن روز از صد هزار تن یا سی هزار تن یا هیجده هزار تنی که با پسر عقیل بیعت کردند از آن گروه که از شهرهای عراق یا حجاز به این کاروان پیوستند تنها پیکر های پاره پاره و آغشته به خون هفتادو دو تن در این سوی و آن سوی این بیابان وحشتناک دیده می شد. اینها چه کسانی بودند ؟ مسلمانان راستین ! مسلمانانی که به جلسه امتحان آمدند و از عهده آن آزمایشی بدان سختی بخوبی بر آمدند . نه تنها خود در امتحان سربلند شدند بلکه تا جهان باقی است به طالبان شرکت در چنین ازمایشی فهماندند اگر پیروزی می خواهند باید پاکباز باشند . آن چند ده هزار نفر دیگر که از ایشان نشانی نمی بینیم چسان ؟ مقصود بقیه بیعت کنندکان است . آنها مسلمان نبودند ؟ چرا ! آنان هم مسلمان بودند اما مسلمانی را تا آنجا می خواستند که به مال و جان آنان زیانی نرسد.همینکه دیدند امتحانی دشوار در پیش است ، به درون خانه های خود رفتند، درها را بستند و آسوده نشستند.
هم اکنون قرنها از آن حادثه میگذرد . از آن تاریخ تا بحال کوفه چندین نسل را در پی هم بخود دیده است . ولی هر نسل که جای نسل پیشین را میگیرد . همه سال در چنان روز گرد مزار حسین فراهم می اید و چنانکه گویی از کرده نیاکان خود شرم زده است ، بر مزار او اشک می ریزد و با روح او پیوند دوستی واطاعت می بندد . اما راستی اگر ممکن بود تاریخ به عقب برگردد و چنان صحنه ای دو باره تجدید شود این شرم زدگان و گریه کنندگان چه می کردند و با کدام دسته بودند؟ مگر نه اینکه گفته اند : کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا پس به امروزمان نگاه کنیم ، براستی ما خود با کدام دسته ایم؟ آنها که در مخاطرات بیعت شکستند یا آنها که تا پای جان با ولایت ماندند ؟
مرحوم سید جعفر شهیدی