نشریه چشمه
بر خلاف همه تحلیل هایی که تا به حال شده است، بنظر می رسد که این سید محمد خاتمی بود که بازی مهندس میرحسین موسوی را بر هم زد و نه بر عکس. اساساً خاتمی خود مستقلاً بازی خاصی را برای انتخابات ریاست جمهوری طراحی نکرده بود که بتوان از بر هم خوردن آن سخن گفت. خروج خاتمی طراحی هایی که مهندس موسوی ترتیب داده بود را به طور کامل با شکست مواجه ساخت.
مهندس موسوی از چند ماه قبل با طراحی مشخصی وارد فضای سیاسی و انتخاباتی شد و یکی از مهم ترین قطعه های پازل طراحی شده توسط او حضور خاتمی در عرصه بود! اگر چه مهندس مواضع انتخاباتی خود را اصولاً در تقابل با احمدی نژاد و دولت نهم چیده بود، اما نیاز داشت که در عین حال جایی بیرون از دعوای همیشگی احمدی نژاد و مخالفانش بایستد. تنها شیو? تحقق این امر آن بود که کاندیدای «مخالفان همیشگی احمدی نژاد» نیز در صحنه حاضر باشد.
این موقعیت برای او چند مزیت داشت. اول اینکه قرار گرفتن او در سایه درگیری جاری میان هواداران احمدی نژاد و خاتمی امکان حرکت « چراغ خاموش » را فراهم می ساخت و توجه رقیب را عمدتاً به تحرکات پر سر و صدای خاتمی معطوف می کرد. در عین حال موسوی می توانست به تدریج با شکل دادن به فضای « نه این، نه آن »، خود را به عنوان گزینه ای که هم نقاط قوت خاتمی و هم نقاط قوت احمدی نژاد را دارد و معایب هیچ یک از این دو را ندارد، تعریف کند، اما از هر دوی اینها مهم تر، موسوی و تیم انتخاباتی او به طور محسوسی چشم امید ( یا بگویم طمع! ) به بدنه اجتماعی جریان اصولگرا دوخته بودند. در چنین فضایی آنان می توانستند از طریق تمسک به ادبیات اصولی و انقلابی و تفکیک خود از جریان اصلاح طلب موجود، بخش هایی از این عقبه اجتماعی را که به دلایلی از احمدی نژاد و دولت نهم گله مند است، با خود همراه سازند.
با چنین تحلیلی مهندس موسوی به گونه ای هوشمندانه خاتمی را به سمت کاندیداتوری هل داد! از نظر او ماجرا از دو حال خارج نبود. یا او در پیشبرد پروژه طراحی شده موفق نمی شد. در این صورت او می توانست کمی قبل از انتخابات ( مثلاً زمان ثبت نام ) با استناد به دلایلی چون شرایط حساس کشور و ... به نفع خاتمی انصراف دهد. ضمن اینکه به هر حال از زاویه ای متفاوت انتقاداتی به دکتر احمدی نژاد وارد کرده و دست کم بخشی از عقبه اجتماعی او را دچار تردید و تزلزل کرده بود. اما اگر میرحسین در اجرای بازی طراحی شده خود موفق و قادر به ایجاد موج اجتماعی می شد، اطمینان داشت که خاتمی نهایتاً خود را از چنگال بازیگردانان خلاص خواهد کرد و به نفع او انصراف خواهد داد. ممکن بود این مسأله با واکنش منفی هواداران خاتمی مواجه شود ولی بخش قابل ملاحظه ای از آنان همان گونه که در سال 84 ، ظرف یک هفته متقاعد شدند که برای جلوگیری از خطر فاشیسم (!) به عالیجناب سرخپوش سابق رأی دهند، حالا هم می توانستند ظرف دو سه هفته راجع به رأی به مهندس موسوی قانع شوند.
باید اعتراف کرد که مهندس موسوی مراحل اولیه پروژه خود را با موفقیت اجرا کرد. اما انصراف خاتمی، این طراحی را در همان مراحل آغازین نابود کرد.
البته انتخابات ریاست جمهوری ما طی ادوار اخیر غالباً با نتایج غیر منتظره همراه بوده است و به ویژه تحولات یکی دو هفته آخر نقش تعیین کننده ای در شکل گیری این نتیجه دارد. بر این مبنا پیروزی مهندس موسوی یا حتی حجه الاسلام کروبی در انتخابات محال نیست. ولی بنظر می رسد که احتمال این پیروزی به شدت کاهش یافته است.
http://sajjadsaffar.blogfa.com