نشریه چشمه
«تمسخرِ خویشتن» بیماری شایعِ ایرانِ امروز و پای ثابت تمام مناسبات اجتماعی ایرانیان است؛ آنچنان همه گیر و عمومی، که گویی ریشه در اعماق فرهنگ این مُلک دارد. نسلی که امروز در حال سربرآوردن است و «زیربنای ساخت ایرانِ آینده» می شناسیمش، آنچنان نگاه حقارت آمیز و آمیخته با تمسخری به خود و کشور خود دارد، که نظیرش را در هیچ مقطعی از تاریخ ایران سراغ نداریم.
امروز، هیچ ساحتی از زندگی ایرانیان نیست که به طریقی توسط خودِ ایرانیان، به سخره گرفته نشود. از اشخاص گرفته تا وقایع ملی و حتی مذهبی، به راحتی سوژه ی تمسخر عمومی واقع می شوند. هیچ کس و هیچ چیز در امان نیست.
نونهالان و نوجوانانِ آینده ساز، بیشترین جوک ها را درباره ی اقوام مختلف، شخصیت ها و رویدادهای علمی، فرهنگی، مذهبی و سیاسی کشور خود به یاد دارند. و آنچنان در این مقوله قهارند که اصلاً کم نمی آورند. از کودک دبستانی تا جوان دانشگاهی، حتماً دسته ای از سخیف ترین جوک ها را در گنجینه ی معارف خود دارند.
نخستین تاثیر «تمسخر خویشتن»، زوال «احساس غرور ملی» است؛ همان گزینه ی موثری که در دنیای پرهیاهویِ امروز، راز ماندگاری محسوب می شود. هم از این روست که در کشورهای صنعتی اروپا، نظیر آلمان و فرانسه، تقویت روحِ غرور و برتری ملی، محور آموزش های اجتماعی است. حتی در کشورهای سردی همانند دانمارک، هلند، اتریش و سوئیس، از این مولفه ی مهم غفلت نشده است. در همین امریکای مستکبر، همبستگی و غرور ملی، ارتباط مستقیمی با قدرت نمایی راهبران سیاسی دارد!
با عمومیت یافتن استفاده از ابزار ارتباطی نوین _تلفن همراه و اینترنت_ اپیدمیِ «تمسخر خویشتن» با سرعت بیشتری در حال خشکاندن ریشه های قوامِ اجتماعی و فرهنگی کشور است. این در حالی است که اساساً ما ایرانی ها، هیچ گاه نتوانسته ایم از هیچ یک از اسباب و ابزار مدرن، به شایستگی بهره برداری کنیم. ابتدا، با حرص و ولع و به هر قیمتی که شده آنها را وارد کشور می کنیم و پس از مدتی کوتاه، کمیته های ویژه ای برای مقابله با آسیب های آنها تشکیل می دهیم. آنگاه که به مرز بحران رسیدیم، دست به کار می شویم که «آداب بهره گیری» از ابزار مدرنِ وارداتی را «کشف» و به مردم «ابلاغ» کنیم!
روزی که خبری در کشور منتشر می شود، همه منتظرند تا تمسخرآمیزترین «پیامک»ها را در قالبِ «جوک»هایِ بامزه درباره ی آن خبر دریافت کنند و در کوتاهترین زمان ممکن، این اتفاق می افتد؛ به قدری هم گسترده و موثر که اصلِ خبر و اهمیتِ احتمالی آن فراموش می شود.
تصور کنید که در اخبار بشنویم: «ماهواره ایرانی امید، در مدار زمین قرار گرفت». بر حسب عادت معمول و بی درنگ، انواع هرزه نگاری ها و جوک های سخیف در این مورد، به تولید انبوه رسیده و به سرعت در سراسر کشور منتشر می شود. در حالی که خود نیز نمی دانیم چرا اینگونه می کنیم. دانش آموز دبستانی _که مثلاً قرار است عزم خود را برای ساختن کشوری قدرتمند جزم کند_ در اولین ساعت صبح، جدیدترین جوک را درباره ی ماهواره ی امید، به معلم و همکلاسی هایش نقل می کند، تحصیلکرده ترین ها حتماً سهمی از پیام های کوتاه خود را به ارسال چنین محتوایی اختصاص می دهند. متدین ترین ها نیز از این بساط بی بهره نیستند و...
خلاصه، همه دارند همدیگر و همه چیز را مسخره می کنند. با این حساب معلوم نیست برای کدام آینده ی درخشان در تلاشیم؟!
بنای آلوده ای که امروز در قالب تمسخر و تحقیرِ قیافه ی فلان مسئول ملی یا فلان رویداد علمی، نهاده می شود، آنچنان بی اعتبار و متزلزل است که به بادی ملایم خواهد ریخت. سیاسیونی که به عقد قدرت درآمده و تاب دوری از دلداده ی خود ندارند، با شنیدن جملات تمسخرآمیز، حسابی لذت برده و به آینده ی سیاسی خود امیدوار می شوند. غافل از اینکه، این نسلِ مسخره گر، به آنها نیز رحم نخواهد کرد.
از وبلاگ عصر تدبیر