این روزها ایام وفات امام زاده که نه، پیغمبر قرن بیستم است. در تاریخ بلند و خونین شیعه هیچ مرد و ابرمردی از ما با مرگ عادی نمرد و نمرده است که گویی روایت معصوم که فرمود: «هیچ کس از ما به مرگ طبیعی از دنیا نرفته است مگر به شهادت یا زهر» برای اصحابشان نیز صدق می کند.
امامِ سربازان آخرالزمانی اباعبدا... الحسین هم با زهر کشنده ای از دنیا رفت؛ خودش گفت. زهر کشنده ای که خودش سرکشید؟!.... گفت من به کارشناسان اعتماد دارم اگر آبرویی داشتم با خدا معامله کردم و به اعتبار همان کارشناسان زهر را سرکشید.
به یاد او مجلس اگر گرفتیم روضه خواهیم خواند روضه 598 . روضه می خوانیم چون روضه های جد غریبش حسین! روضه هایی که به ما بفهماند نباید 598 تکرار شود. 598 نباید تکرار شود! نه چون صلح تحمیلی حسن با زور شمشیر! و نه چون حکمیت تحمیلی چون امیرالمومنین از زور حماقت و بلاهت دوستان!
فرموده اند روضه های صحیح بخوانید:
مقتل را باز می کنیم صحیفه نور جلد بیستم صفحه دویست و سی و نه به تاریخ بیست و نهم تیر ماه هزار سیصد و شصت و هفت شمسی:
" خداوندا! این دفتر و کتاب شهادت را همچنان به روی مشتاقان باز و ما را هم از وصول به آن محروم مکن. خداوندا! کشور ما و ملت ما هنوز در آغاز راه مبارزه اند و نیازمند به مشعل شهادت، تو خود این چراغ پرفروغ را حافظ و نگهبان باش. خوشا به حال شما ملت! خوشا به حال شما زنان و مردان! خوشا به حال جانبازان و اسرا و مفقودین و خانواده های معظم شهدا و بدا به حال من که هنوز مانده ام و جام زهرآلود قبول قطعنامه را سر کشیده ام و در برابر عظمت و فداکاری این ملت بزرگ احساس شرمساری می کنم. و بدا به حال آنانی که در این قافله نبودند، بدا به حال آنهایی که از کنار این معرکه بزرگ جنگ و شهادت و امتحان عظیم الهی تا به حال ساکت و بی تفاوت و یا انتقاد کننده و پرخاشگر گذشتند.
من باز می گویم که قبول این مساله برای من از زهر کشنده تر است ولی راضی به رضای خدایم و برای رضایت او این جرعه را نوشیدم.
مردم عزیز و شریف ایران! من فرد فرد شما را چون فرزندان خویش می دانم و شما می دانید که من به شما عشق می ورزم و شما را می شناسم، شما هم مرا می شناسید، در شرایط کنونی آنچه موجب امر شد،تکلیف الهی ام بود. شما می دانید که من با شما پیمان بسته بودم که تا آخرین قطره خون و آخرین نفس بجنگیم، اما تصمیم امروز فقط برای تشخیص مصلحت بود و تنها به امید رحمت و رضای او از هر آنچه گذشتم و اگر آبرویی داشته ام با خدا معامله کرده ام. "

نوشته شده توسط نشریه چشمه در چهارشنبه 87/3/15 و ساعت 11:31 عصر |
نظرات دیگران()